ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

غم‌نامه، روایت راستین مهر و امید

به بهانۀ رونمایی از کتاب غم‌نامه

یادداشت - دکتر اسماعیل حسین‌پور

کتاب "غم‌نامه" اثر "مصطفی آیدوغان"، نویسندۀ نامدار ترکیه، با ترجمه جناب آقای "محمد تقوی" و توسط انتشارات "بیژن یورد" راهی بازار نشر شده است. این کتاب با ترجمه روان و ادیبانه آقای تقوی به یک اثر ارزنده تبدیل شده است.

غم‌نامه، روایت زندگی صمیمی مردمی انکار شده است. حدیث بی‌کسی نسلی بی‌صدا است که تبار و دیارش انکار می‌شود؛ اما در میان غبار روزگار، گم نمی‌شود. غم‌نامه زبان بی‌پیرایهٔ پیوند بین انسان و وطن است. روایت دوری از دیاری است که همه شور و شیدایی بر دل و بر لب دارد.

در غم‌نامه، همۀ چشمه‌ها چشم می‌شوند و می‌گریند؛ رود می‌شوند و به هم می‌پیوندند. در غم‌نامه کوه‌ها برادران بردبار روزگارند. همۀ رودها با هم نسبت دارند. گل‌ها با هم خویشاوندند.

این کتاب روایت زندگی مردمی ستم‌دیده و در سیاهی نفس کشیده است که هر تلخی را تاب آورده‌اند. نویسنده دلدادگی شدیدی به زادگاهش دارد. به رود و چشمه‌هایش، به مردمش، به زندگانش، سخت دل‌بسته است. حتی بر مزار رفتگان، با آنان هم سخن می‌شود. دردهایش را، آرزوهایش را، امید و حسرت‌هایش را با رفتگانی که زندۀ همارۀ ذهن نویسنده‌اند؛ زمزمه می‌کند.

در غم‌نامه خویش را، فراموش می‌کنی. در این اثر، دلدادگی‌ات به زادگاه و طبیعت، هم‌آغوشی با خاک و خاطره، هم‌نفسی با رود و چشمه، قامت افراشتگی با کوه و درخت، تو را بالابلندتر می‌کند. ریشه‌دارتر می‌کند. تا بدانی ریشه در چه خاکی داری؛ از دل کدامین صخره سر برآورده‌ای و این گونه سبز رُسته‌ای.

چشمان پر اشک مصطفی آیدوغان، در دلت غوغایی برپا می‌کند. آن گاه که او بر دیارش می‌گرید؛ تو نیز چشمان خود را پر اشک می‌بینی. وقتی فرهنگ یک ملت در دیار "حسنکیف" با تمام شکوه و خاطرات فرزندانش در میان آب سد، غرق می‌شود؛ تو نیز خود را با آن خاک پرخاطره، غرق در آب می‌بینی. وقتی "سیدو" از دژخیم ترکیه گلوله می‌خورد، تو نیز بر پیشانی‌ات دست می‌کشی و گرمای آن گلوله را، بر سرت، حس می‌کنی و با قامت پدرش فرو می‌شکنی. وقتی مصطفی به جرم ندانستن زبان ملی، در کلاس اول دبستان، سیلی می‌خورد؛ تو نیز درد آن سیلی را، بر صورت سرخ‌شده‌ات حس می‌کنی.

تو خوب می‌دانی چرا دره‌های دیارت هم نوا با عزالدین: "ای‌وای فلک" بر لب می‌آورند. به آن بی‌پناهان پناه‌آورنده به آن غار مقدس حق می‌دهی که به آن مأمن و پناهگاه مقدس، سوگند خورند چرا که منجی آن مظلومان در برابر ستم سیاه جباران بی عارِ آن روزگار بوده است.

هر چند در غم‌نامه غم روایت می‌شود؛ اما آنچه این غم‌ها را شیرین می‌کند؛ داشتن حس امید است. امید به زبان مادری، امید به فردای روشن تو را رویین‌تن می‌کند. این امید به صبح و سپیده است که به شهر شیون زده فرمان لبخند، به دشت فسرده فرمان رویش و به شاخۀ خشکیده، فرمان شکفتن می‌دهد. این امید به دانایی و آگاهی است که  به پرندگان بی‌پناه و رها در باد فرمان فرجامِ سرگردانی و حیرانی می‌دهد؛ و از آنان می‌خواهد تا بر بازوان سبز و ستبر درختانِ وطن، مهمان شوند و آشیان گزینند تا باز عطر آزادی، زندگی و آبادانی در کوچه‌باغ‌های لبریز داغ وطن، بپیچد.

غم‌نامه، درس بزرگ بازگشت به خویشتن است. درس بازگشت به هویت خویش، بازگشت به فرهنگ و زبان خویش است. غم‌نامه آیینه‌ای است که می‌توان خویش را در آن به نظاره نشست. می‌توان با امید در دل‌ها بذر بیداری کاشت و با قله‌ها، قد برافراشت.

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
تبلیغ پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه