نگاهی به وجه تسمیه کوه سالوک
یادداشت- دکتر حسن ستایش
کوه سالوک با موقعیت جغرافیایی طول 57 درجه و 8 دقیقه و عرض 37 درجه و 17 دقیقه یکی از ارتفاعات آلاداغ دنباله رشته اصلی البرز است که با ارتفاع 2542 متر در بخش مرکزی دهستان آلاداغ و 28 کیلومتری جنوب غربی بجنورد مرکز استان خراسان شمالی قرار دارد. جهت کوه شمال غربی - جنوب شرقی است و شاخههای شمال غربی آن دشت شوقان را از دشت سنخواست جدا میسازد. از دامنه این کوه رودخانهای به نام عین اللطف (چشمه محبت) سرچشمه میگیرد که از فیروزه میگذرد و وارد دشت بجنورد میشود.
در مورد وجه تسمیه کوه سالوک در میان عوام مطلب قابل توجهی به گوش نمیخورد؛ ولی اعتماد السلطنه در مطلع الشمس از این کوه به عنوان کوه صُعلوک (به ضم صاد) نام میبرد. در واقع نام اصلی این کوه صُعلوک بوه است که با نام قلعه مجاور آن موسوم به صُعلوک نمیتواند بی ارتباط باشد. به نظر میرسد نام کوه به تبعیت از نام قلعهای محکم به نام قلعه صُعلوک گذارده شده است که ذکر آن در جهانگشای جوینی (ج 1، ص 121) و نزهه القلوب حمدالله مستوفی (ص 149) و مطلع السعدین (ج 2 ص 822) آمده است. از آنجا که اطلاعات چندانی در مورد کوه سالوک در تاریخ در دست نیست ناگزیر برای تعیین وجه تسمیه این کوه باید سراغ جاینام شناسی قلعه صُعلوک رفت.
طبق شواهد تاریخی قلعه صُعلوک را که بر فراز یک تپه صخرهای به شکل ذوزنقه قائمالزاویه به ارتفاع حدود 60 متر واقع است ملک بهاء الدین صُعلوک بنا نهاد. صُعلوک از امرای خراسان (اسفراین، جوین، بیهق، جاجرم...) در زمان خوارزمشاهیان بود که آن قلعه را مقر حکمرانی خود قرار داد (تاریخ اجتماعی ایران، ج 2، ص 299). در واقع وجه تسمیه قلعه مذکور این است که آن را شخصی به نام صُعلوک ساخته است.
البته غیر از این قلعه چند قلعه دیگر به همین نام در جوار کوههای خراسان وجود داشته که توسط افرادی به نام صُعلوک ساخته شده است. در حقیقت آنها از دوره خلافت عباسیان سالها کوهستانهای خراسان را از آن خود نموده و در مناطق صعب العبور آن دژهای مستحکم و نفوذ ناپذیری بنا کرده بودند. حال باید بدانیم صُعلوک یعنی چه و به چه کسانی صُعلوک می گویند؟
تاریخ میگوید صُعلوک نام طایفهای از عیاران در خراسان بود که در دوره بنی عباس در بغداد و خراسان و سیستان و ماوراء النهر و اغلب بلاد به وجود آمده و دارای تشکیلات خاصی بودند و غالباً جامه خاص و آداب مخصوص داشتند. افراد این طبقه، اساس کار خود را بر جوانمردی گذاشته بودند و از راهزنی معیشت میکردند (فرهنگ جامع تاریخ ایران).
در حقیقت، صفت عیّار از نیمههای قرن دوم هجری به بعد به سیستانیهای مسلمان شده داده شد که مخالف حکومت عباسی بر سیستان بودند. تا از خوارج عرب که صُعلوک نام داشتند متمایز باشند. در دوره طاهریان بود که لقب عیّار به کسانی اطلاق شد که حاضر به اطاعت از کارگزاران دولت نبودند و برای احقاق حق مردم و ممانعت از پرداخت مالیات به کارگزاران دولتی فعالیت میکردند. اینها جماعتی را تشکیل داده بودند و در بیابانها دور از دسترس کارگزاران دولت میزیستند و وقتی هنگام حرکت کاروان مالیاتی فرا میرسید سر و کله آنها در جاده پیدا میشد و راه را بر کاروانها میبستند و اموالشان را مصادره میکردند تا در میان مردم تقسیم کنند. یعقوب لیث صفاری و پدرش از عیاران سیستان بودهاند (یعقوب لیث سیستانی، ص 18).
اما صُعلوکان همان فقرای عرب ساکن خراسان بودند که مانند عیاران از عملکرد عباسیان ناراضی بودند و علیه آنها علم مخالفت برافراشتند. آنها نیز در آن دوران به علت ضعف دولت گرد هم آمده و به نام اخذ حق خود از بیت المال احیاناً دست به راهزنی و طغیان میزدند. آنها برای مصون ماندن از حملات حاکمان اغلب در میان کوهها بخصوص مناطق کوهستانی خراسان قلعههای مستحکمی بنا میکردند. این قلعه جات جزء استحکامات دفاعی این طایفه بود که به نام صُعلوک عمدتاً در متون تاریخی قرون هفت و هشت هجری ذکر شده است و قلعه صُعلوک یا سالوک یکی از همان قلاع است که نام آن بر کوه مجاور که موضوع بحث این نوشتار است گذاشته شده است.
یکی از سالوکان عرب که کوههای مابین قلعه صُعلوک اسفراین تا قلعه صُعلوک قوچان را در قُرُق دار و دسته خود در آورده بود سید رشید جبل عاملی بود که تا اوایل دهه چهل در منطقه شمال خراسان همچنان به یاغیگری ادامه میداد که سرانجام با اعدام شدن وی بساط سالوکی گری به کلی برچیده شد.
از نظر واژه شناسی لفظ «سالوک» در اصل صورت تحریف شده صُعلوک است که در لغت عرب به معنای دزد و راهزنی آمده که از دولتمندان میربود و به درویشان عطا میکرد. در لغت فارسی برهان قاطع سالوک را دزد و راهزن و خونی میداند. سعدی در کتاب بوستان سالوک را به معنای سالک طریقت و درویش آورده است.
اما ملک الشعرای بهار در حاشیه تاریخ سیستان به صراحت میگوید: سالوک صورت فارسی شده صُعلوک است که درویشان و تهی دستان عرب را بدان نام خوانند. او در ادامه به نثر فارسی کهن مینویسد: «آنها گروهی از فقرای عرب بودند که راهزنی کردندی و گفتندی که ما حق خویش از قبل عطایای مسلمین برگیریم و هرچه به راهزنی ستدندی گفتندی سلطان را خبر کنید که فلان مبلغ را صُعلوکان گرفتهاند.» (تاریخ سیستان، ص ۲۲۶). لذا به این دلیل کوه سالوک را به این نام خواندهاند که زمانی مقر و پناهگاه سالوکان و دراویش یاغی بوده است.