یادداشت – هدیه یزدان پناه
این روزها همه آنهایی که قصد سفر با اتوبوس را داشتهاند خوب میدانند که چقدر عجیب است که از یک استان نوپا 150 اتوبوس برای اربعین به عراق فرستاده شود و تنها یکی دو تا اتوبوس سوگلی باشند و بتازند.
به زور پارتی و پارتیبازی و این را ببین و آن را بگو بلیطی گیرمان میآید؛ آن هم با منت که هر جا شد و هر جا گفتم باید بنشینید. از بجنورد به سمت تهران عازم میشویم آن هم مثلاً اتوبوس وی آی پی و امکاناتی که اوایل داشت تا ما را مجاب کند که اتوبوس معمولی را به آن ترجیح دهیم. یادم میآید آن زمان اینترنت و شام و درگاه شارژ موبایل و صندلی تختخوابشو امثالهم باعث میشد ترغیب شویم و هزینه بیشتر داده و با این اتوبوسها سفر کنیم.
دیگر از این امکانات که خبری نیست هیچ که با یک بطری آب معدنی سر و ته قضیه را هم میآورند؛ کاش قضیه تمام میشد؛ دستورات عجیب و غریب رانندهها که سعی دارند آشناهای خودشان را در تک صندلی و جاهای بهتر بنشانند و سلیقهای عمل میکنند هم جای بسی تأمل دارد.
کلاً نباید وسایل زیادی با خود ببریم چون رانندهها تمامی صندوقهایشان را بار میبرند و سود بیشتری دارد تا مسافربری!! البته آن سو هم کم بدون داستان و ماجرا نبود... اینجا که مرکز یک استان نوپا بود؛ در تهران هم اتوبوس بجنورد پیدا نمیشد و باید التماس میکردی تا تو را به شهر خودت برگردانند، با هر مبلغی که امر فرمودند. رفتنی 350 و برگشتنی 460 هزار تومان پرداخت میکنی و جایی که آقایان میفرمایند باید بشینی تا تو را با منت به مقصد برسانند.
دقت کنین پول هم بدهیم آن هم بیشتر از اندازه که باید و منت هم سرت بگذارند و با شرایط اسفناکی به شهر خودت بازگردی چون نباید صدایت در بیاید وگرنه تو را نمیبرند. حالا از شرایط بگویم، اتوبوسی که اتوبوس مسافربری نیست و اتوبوس باربری است و تا چشمهایش ادل لباس و امثالهم بار زده است و اصلاً برایش اهمیتی ندارد که اگر تصادف شود و فلان شود چه بلایی سر مسافران نگون بخت این اتوبوس میاید. هیچ فرقی ندارد این بار زدنهای عجیب و غریب سالهاست روال عادی پایانهها شده و از جلو چشم کنترلهای اولیه که رد شود کمی آن طرفتر بارش را میزند و میبرد و از هیچی نمیگذرد. اگر به این رانندهها رو میدادی کف اتوبوس هم مثل گوسفند بار آدم میزد و با کمال پررویی 460 هزار تومان از آن بیچارهها پول میگرفت و اخمش هم نبود.
جالب است بدانید که اگر در همین لحظه هم سایتها را چک کنید بلیط اتوبوس تا دو هفته آینده گیرتان نمیآید چرا هیچ کس پاسخگو نیست؟
به نظر من همه پلیس راهها باید اتوبوسها را چک کنند تا این خلافها ریشه کن شوند مگر قسمت نشستن مسافر جای بار و بارکشی است. چرا سرنوشت آدمها برای هیچ کس در استان اهمیتی ندارد.
از همه بدتر اینکه پلیسی بین راهی به این اتوبوس نامبرده گیر داد و با جریمه سر و تهش هم آمد؛ جالب است که وقت مسافران هم برای این پلیس هیچ اهمیتی نداشت ساعت 6 صبح دو ساعت تمام یک اتوبوس را وسط بیابان بین زمین و هوا در ناکجاآباد نگاه داشت و آخرش همان هیچی به هیچی...
جریمه چه فایدهای دارد برای رانندگانی که به این امور عادت دارند و جان مسافر برایشان اهمیتی ندارد؛ واقعاً چرا باید آنقدر اتوبوس کم باشد که دم عید و دم اربعین حسینی این تعاونیهای مسافربری برای خود بتازند و بنازند.
چه ارگانی مقصر است؟ اگر ارگانهای استانی به این دست امور رسیدگی نمیکنند و عرضه مدیریت درست ندارند حتماً باید حرفمان را به گوش رئیس جمهور برسانیم تا شنیده شود. چرا هیچکس وظیفهاش را درست انجام نمیدهد؛ اگر قانون شکنی در یک جامعه یا اداره ترویج پیدا کرده و فراگیر شده است قطعاً باید جلوی آن گرفته شود مگر آنکه مدیر بالادستی چیزی به جیبش اضافه میشود.
اگر به تعداد کشته شدگان حوادث جادهایتان افزوده شد از وجدان درد نمیمیرید؟ بمیرید چون جان این عده از آدمها که هر روز با این اتوبوسها تردد میکنن را قطعاً شما به خطر انداختهاید.
نمیدانم این افزایش قیمت غیر منطقی بلیطهای اتوبوس انجام شده یا نه.. ولی می دانم یک شبه اتفاق نمیافتند و این پولها برایتان برکت ندارد.
پایانه استان مقصر است؟ استانداری؟ اداره حمل و نقل؟ پلیس راه؟ چه کسی؟ پیدا کنید پرتقال فروش را...