- ابتدا از تجربه شخصی خودتان بگویید، چطور با یوگا آشنا شدید؟ چند سال است به آن می پردازید و چه تاثیراتی داشته است؟
من از کودکی روحیه غریبی در متفاوت انجام دادن کارها داشتم. همیشه هر کاری که به من سپرده می شد را تا اندازه ای که در توانایی جسمی و ذهنی ام بود با روشی جدید انجامش می دادم. جدای از نتیجه کار، احساس قدرتی که متفاوت اندیشیدن به من می داد کمک می کرد بر جثه نسبتاً لاغر و ضعیف کودکی و نوجوانی ام فائق بیایم. این موضوع شاید یکی از بن مایه های اصلی سبک زندگی من شده است. انتخاب یوگا هم به همین روحیه برمی گردد. در دهه ی سوم زندگی ام به دنبال روشی ویژه و نایاب برای ورزش کردن، تغذیه کردن، تجربه زیسته داشتن و اندیشیدن درباره خودم و جهان به مقاله ی کوتاه در روزنامه ای برخوردم. چقدر روزنامه های کاغذی خوب بودند. یوگا همه اینها را یکجا داشت و آنقدر هم در اوائل دهه هشتاد ناشناخته بود که می شود گفت تقریباً هیچکس آنرا نمی شناخت. یافته بودمش اما در دسترسم نبود. حدود چهار سال بعد یعنی در سال 85، تراکت یک باشگاه یوگا نظرم را جلب کرد و الان حدود 18 سال از اولین سلام بر خورشیدی که انجام دادم، می گذرد. این درست که دست کم تا 7 یا 8 سال بعد از آن شیفته نگاه های حیرت زده مردم وقتی در مکان های عمومی تمرین می کردم من را سر ذوق می آورد اما چه در آن سالها و چه پس از آن یوگا برای من یک مأمن حقیقی شد. ابتدا اینکه به من کمک کرد بر تمام، باز تأکید می کنم، بر تمام حساسیت های ساختگی و شاید حتی بیولوژکی خودم غلبه کنم. رویین تن شدم، دیگر بوی عود و اسفند و عطرهای رنگارنگ و سرما و گرما آزارم نمی دادند. سردردهای میگرنی که ظاهراً ارثیه مادری ام بودند به کلی از بین رفتند و دیگر به این راحتی ها سرما نمی خوردم حتی در ایام کوید هم مبتلا به کرونا نشدم. نامش را شاید بگذارید غلو یا تلقین اما اینها نیست یوگا گام به گام ابتدا بدنم و در نهایت ذهنم را به زیبایی تمام منعطف و مقاوم کرد.
- یوگا به چه میزان به تجربه شخصی بستگی دارد و به چه میزان به دریافت تجارب دیگران اعم از آموزش دیدن، مطالعه کردن و...؟
به شخص بستگی دارد بدون شک. البته این شاید برای رشته های دیگر هم صادق باشد اما خب دستکم با توجه به تجربه خودم چه در غالب هنرجو و چه در غالب مربی، همیشه باور دارم که یوگا باید شما را فرا بخواند. اگر متعلق به آن نباشید یا برای وضعیت هایش آماده نباشید و تنبلی به خرج دهید یوگا شما را پس خواهد زد. از طرف دیگر بدون شک نقش مربی هم بسیار سازنده است. اولین مربی ام، روحش شاد، جاوید جنتی، شیفته یوگا بود. کلاسش همواره با نهایت حضور برگزار می شد. می خواست آنچه را که می داند خالصانه به ما منتقل کند. مربی های خوب دیگری هم داشتم که دوست دارم نام آنها را هم بیاورم. مربی یوگا باید مراقب هنرجوهای خود باشد. هنرجوی یوگا دنبال آرامشی ناب در فهم بدن و ذهن خود است و مربی باید هنرمندانه او را راهنمایی کند.
البته شایان توجه است که کسب دانش و نهایت هشیاری به شدت مورد نیاز است. در فلسفه یوگا آنرا گیان یوگا می نامند. در انگلیسی آنرا به wisdom ترجمه کرده اند. به قول انیشتین علم و دانش همانا قدرت است. در یوگا این را ضربدر کنید. هر چه بیشتر بدانید و بخوانید به فهمی عمیق تر دست خواهید یافت. همچنین در این راه در دام خرافات و به اصطلاح ابداعی خودم، چاکرابازی و ثبت نام در دوره های فراطبیعی و خانقاهی شدن هم نخواهید افتاد.
- بنابراین مسیر رسیدن به یوگا طبق دید شما مسیری پرفریب است؟
اصطلاح خوبی به کار بردید. بله پر از روباه مکار و گربه نره است. یادتان که هست شخصیت های فریبکار کارتون پینوکیو را عرض می کنم. افرادی هستند که بخواهند شما را به شهربازی سرخوشی بی حد و خام دستانه ای ببرند. تصویری فانتزی از زندگی برای شما می سازند و دنیایی را برای شما ترسیم می کنند که در شادی بی حدی در آن زندگی خواهید کرد. اما روزی بالاخره خواهید فهمید که آنچه در آینه می بینید دیگر خودتان نیستید. خیلی از هم دوره ای های من چه مستقیم و چه غیرمستقیم در این مسیرها افتادند اما من باز هم، نمی دانم شاید به خاطر همان بن مایه ی اصلی زندگی ام، نمی خواستم به اصطلاح به سرعت ابهام را برای خودم حل بکنم و سریع سوار درشکه معرکه چی شعربازی شوم. پیاده ادامه دادم به دنبال اصالت یوگا بودم و ذره ذره از منابع انگلیسی، اساتید تراز اول آکادمیک و کتاب هایی که به مرور چاپ و ترجمه می شدند راه را می یافتم. راه بسیار سنگلاخی و دشواری بود.
- به طور کلی تعریف شما از یوگا چیست؟
چون طی چهار سال گذشته به سمت مطالعات اسطوره ای یوگا علاقمند شده ام اجازه بدهید به استنباط شخصی خودم از آن منابع نقبی بزنم. یوگا را بعضی هم ریشه با یوغ می دانند. یعنی وسیله ای که بشود سرکشی را به کنترل در آورد. یا بعضی دیگر به معنای وحدت نفس با یک واقعیت متعالی دیگر، چون خدا یا امری مطلق به آن می نگرند. اما بهترین تعریف که عرض کردم طی مطالعات اسطوره ای به آن اندیشیدم این است که یوگا نوعی مفصل است. در زبان هندواروپایی به کلمه joint در انگلیسی انشقاق یافته است. یوگا باعث می شود بخش های جدا از هم وجود شما چه در بعد فیزیکی شما باشند چه بعد ذهنی به یکدیگر مفصل بندی شوند. شما دقت کنید به دست خودتان دست کم سه مفصل مختلف از بازو گرفته تا انگشتان تان آنرا به هیئت یک واحد کل حرکت می دهند. حال تصور کنید حرکت انگشت اشاره شما به کمک مفاصل فیزیکی و ذهنی مرتبط تا عمیق ترین لایه های درونی شما امتداد یابد. یوگا بین درون و بیرون شما در همه جهات این وحدت را ایجاد می کند. یک یوگین یا هنرجوی راستین یوگا به کیفیتی از انجام وضعیت های یوگا می رسد که با تمام وجود آنها را انجام می دهد و نه فقط مثلاً با دستهایش یا پاهایش. عضلاتش، استخوان هایش، تمرکز ذهنی اش، تنفسش و شاید حتی بسته به آن آسانا، دستگاه گوارشش هم در انجام آن آسانا حضور کامل دارند.
- جالب است و مدیتیشن چطور؟ آیا رابطه ویژه ای با یوگا دارد؟
دقیقاً رابطه ی ویژه ای با یوگا دارد اما رابطه ی ذاتی نه. یعنی در حالت هایی می توانند این دو جداگانه از هم تمرین شوند. البته در تعریف دقیق کلمه یوگا شامل مدیتیشن هست و به عبارتی مدیتیشن مرحله هفتم از مراحل هشتگانه یوگا است اما خب طبق گفتمانی که مرسوم جامعه شده است و یوگا را تنها ما به ازای وضعیت ها یا آساناهای آن می پندارند یوگا و مدیتیشن جدا از هم کار می شوند. باز هم ساده و تلخیص کنم، مدیتیشن نوعی فرصت با بهتر بگویم تنفس برای هنرجوی یوگا فراهم می کند. تصور کنید یک مایع امولسیون دارید مثلا مقداری خاک را داخل بطری آبی ریخته اید و آنرا به شدت تکان تکان داده اید. وقتی بطری را برای مدتی روی زمین می نشانید خاک ته نشین می شود و زلالی آب که تا دقایقی قبل دست نیافتنی می نمود آشکار می شود. حالا در این شفافیت است که شما برای اولین بار به درون خود نگاه می کنید. مدیتیشن در زلال ترین و ساده ترین تعریف خودش همین است. بدون اینکه بخواهم شما را به عالم ماوراء ببرم و یا برای دوره های آشارام گردی در هند به شما شماره کارت بدهم. البته که تکنیک هایی دارد، تمرین مداوم و منضبط می خواهد اما در نهایت سادگی خود را بروز می دهد. درست مثل یک هایکو.
از طرف دیگر تمرین مداوم وضعیت های یوگا یا همان آساناها، به شما توان و قوه ای می بخشد که بتوانید مدت زمان بیشتری در آرامش و سکون بمانید. همان عنصر اصلی برای ته نشین شدن کدری.
- از کجا بدانیم یوگا برای ما مناسب است یا خیر؟
ست چیت آناندا یکی از محققین بزرگ معاصر یوگا که نقش بسزایی در معرفی یوگا به جهان داشت معتقد بود یوگا فرهنگ آینده است. زندگی پرشتاب و پر از استرس دنیای امروز نیاز به فرصتی برای بازگشت به خویشتن دارد. یک شهروند معمول امروزی را تصور کنید. فضاهای کوچکی او را احاطه کرده اند. نه فرصت و مکانی برای دویدن دارد و نه شاید قدرت مالی زیادی برای ثبت نام در باشگاهی مجهز. تنها یک مساحت دو در دو می خواهد. انجام سیکل منحصربفرد سلام بر خورشید روی تقویت تمامی عضلات بدنی و کارکرد ذهنی اش تأثیر مستقیم و بلامنازعی می گذارد. نهایتاً در 10 دقیقه می توان دست کم 5 بار آنرا انجام داد. دیگر از این فست فودی تر می خواهید. البته برعکس فست فود کاملاً سالم و حیات بخش. چون تکرار همین 5 بار روزانه تأثیری به غایت کارآمدتر از مثلاً دویدن همسان با آن خواهد داشت. این ویژگی را انحصاری نمی کنم مطمئن هستیم که رشته های دیگری هم هستند که این توانایی را در خود تعریف کرده اند. اما خب یوگا این کار را با گشودن یک زاویه دید جدید به خودتان انجام می دهد. قدرت را در خود خواهید یافت. فراموش نکنیم که قدمت یوگا از تمامی هنرهای رزمی شرقی بالاتر است و طبق متونی معتبر شاید منشاء و یا الگو دهنده همه آنها هم باشد.
برای خود من سالها اینگونه بود که وقتی در وضعیت نیلوفر برای مراقبه می نشستم همه فکر می کردند کونگ فو کار هستم در حالی که آنچه انجام می دادم پیشاکونگ فو بود و تحفه ای بود که سایر کشورهای شرقی آنرا به فرهنگ خود برده بودند.
بله اگر از ضربه خوردن و کبود شدن هراسی ندارید کونگ فو و کاراته را امتحان کنید. اما اگر می خواهید با انعطاف پذیری و ظرافت از لابه لای سختی های زندگی رد شوید یوگا مناسب شماست. دقت کنید که چنانچه شخصیت درون گرایی دارید یا به تازگی با افسردگی درگیر بوده اید خیلی به سمت مدیتیشن متمایل نشوید و ابتدا اجازه بدهید بدنتان از الکن بودن خارج شود و با شما سخن بگوید. بدن خود را تربیت کنید. به بافت تاندونی و عضلانی روی پای من نگاه کنید. شبیه ریشه های درخت شده است. درسته؟ این از پی مدتها تمرین وریکشاسانا شکل گرفته است. سستی نکنید. اگر بدن تان را به حال خودش رها کنید، روزی به شما خیانت خواهد کرد. اطمینان کنید. یوگا به آرامی شما را ساکن دوباره بدن تان خواهد کرد.
- چطور شروع کنیم؟
خوشبختانه طی سالهای اخیر تلاش های شایسته ای توسط اعضای محترم انجمن یوگای ایران رخ داده است. این راه آنقدر که برای من سنگلاخی بود برای امروزی ها نیست. آکادمیک شده است و مربیان سال به سال توانمند تر و پربار تر کلاس های خود را اداره می کنند. البته نقدهایی هم وارد است اما آنچه هست بسیار ارزشمند است. حداقل الان نظامی متمرکز هست که بتوان آنرا نقد کرد و در رشدش سهیم شد. خود من پس از این دوره ها بود که تصمیم گرفتم کارهای جدی تری در این زمینه انجام بدهم. شما کافی ست به باشگاه های معتبر مراجعه کنید و مطمئن باشید که مربی دارای مدرک معتبر از انجمن یوگای ایران است. قبل از آن حتماً پزشک خود را در جریان شروع تمرینات یوگا بگذارید. نارسایی های احتمالی یا بیماری تان را موکداً عرض میکنم به مربی خود اطلاع دهید. منضبط باشید و رفته رفته یوگا را در برنامه روزانه خود قرار دهید و عجله نکنید. سالها بدن خود را با روتین های غلط اخت داده اید زمان می برد تا این شاخه کج صاف شود. در ضمن چاکرا و رمل و اسطرلاب و آشرام ها و مرتاض های هندی را هم بی خیال شوید. به دنیای جدید قدم بگذارید. یوگا فرهنگ آینده است.