توهم توطئه: از قالیباف تا پزشکیان
یادداشت - دکتر اسفندیار خدایی
- خیالتان راحت! قالیباف رئیسجمهوره و از قبل تعیین شده، از بالا اونو میخوان. انتخابات فقط تشریفاته.
- شک نکنید نظام تصمیم گرفته که جلیلی رئیسجمهور بشه، اصلاً خودشون آوردنش مرحله دوم، رای مردم مهم نیست.
- از اول معلوم بود که برنامهشان پزشکیانه، همه این انتخابات یه فیلم بود.
- حوزه علمیه قم رو انگلیسیها تاسیس کردند. همه چیز جمهوری اسلامی دست روس و انگلیسه. کارگردان اصلی اونان که پشت پرده تصمیم میگیرن. اونا دستور میدن کی بیاد، کی بره، کی بمیره، کی نمیره. اینا بدون اجازه اونا، آب هم نمیخورن.
- شک نکنید که حملات یازده سپتامبر کار خودشان بود. از قبل برنامه داشتند.
- اوایل که کرونا در چین پیدا شد، با قاطعیت میگفتند: ویروس کرونا کار آمریکاست تا چین رو از پای دراره. اما وقتیکه تلفات کرونا در آمریکا و اروپا به اوج رسید، میگفتند: دیدید چطور چین با یه ویروس پدر آمریکا رو درآورد؟ کرونا قطعاً یه توطئه بود.
ادعاهای بالا درست هستند یا غلط؟ نمیدانم، شما هم خودتان رو اذیت نکنید! مهم نیست که این ها درست هستند یا غلط. مهم، روش استدلال و طرز تفکری است که به سرعت و قاطعیت به نتایج ساده و عوامپسند بالا میرسد و با کمترین زحمت، علل و عوامل اصلی رو به حاشیه برده و دفن میکند.
در علوم انسانی نظریه دادن و ادعا کردن کار سختی نیست و همیشه شواهدی برای هر تئوری میتوان یافت، اما اثبات نادرستی و رد یک نظریه، بسیار دشوار و وقتگیره. انداختن یک سنگ داخل چاه، کار سختی نیست اما بیرون آوردنش کار حضرت فیله.
توهم توطئه، بیماری جدیدی نیست. همیشه کسانی هستند که همه چیز را با عینک بدبینی و توطئه میبینند. اما وقتی که جمعیت زیادی از نخبگان و مردم مبتلا شوند، این اختلال تبدیل به یک بیماری خطرناک اجتماعی میشود. مردم همه چیز را به چشم توطئه از پیش تعیین شده میبینند و نقش خود در تحولات جامعه را انکار میکنند و قدرت حاکم یا قدرت های بیگانه نامرئی را در جایگاه خدا تصور میکنند. بقول خلیل ملکی، توهم شکست ناپذیری انگلستان، مهمترین سلاح انگلیسیهاست. توهم توطئه بهترین راه تسلیم و انفعال مردم است و قدرت اندیشدن، کنشگری برای ایجاد تغییر و مسئولیتپذیری را از آدمها سلب میکند.
توهم توطئه فقط منحصر به ما ایرانیها نیست. در جوامعی که قرنها مردم نقشی در تعیین سرنوشت خود نداشتهاند و همه چیز در دست قدرت حاکم بوده، طبیعی است که جامعه دچار سرخوردگی و خودتحقیری شود. حال اگر این استبداد داخلی با استعمار خارجی آمیخته شود و مردم شاهد شکست های مکرر کشورشان از ابرقدرت های خارجی و دخالت بیگانگان در زندگی خود باشند، این بیماری تشدید و بازار توهم توطئه گرمتر میشود و آهک تبدیل به ساروج خواهد شد.
مردم مبتلا به توهم توطئه، اراده خود را هیچ میپندارند و همه چیز را به قدرت حاکم و قدرت های افسانهای بیگانه نسبت میدهند. لذا اگر روزگاری به این مردم میدان داده شود و پاس گل را جلوی پای خود ببینند، بجای شوت کردن به دروازه حریف، توپ را رها و بازی را به رقیب واگذار میکنند چون اطمینان دارند که حتماً نقشهای در کار است وگرنه مردم هیچکارهاند، پس بهتر است دخالت نکنند. ایرانیان بیش از سایر جوامع دنیا هدف بمباران نومیدی و تبلیغات منفی رسانههای مختلف و ابتلا به توهم توطئه قرار دارند.
حکومت نقش اساسی در پاسداشت حق تعیین سرنوشت و پرورش آزادگی و عزتنفس مردم دارد. فرق است میان حکومتی که مانع نقشآفرینی مردم میشود و صلاح خود را در تحقیر مردم و پایمال نمودن عزتنفس و ایمان و آزادگی آنها بداند؛ یا حکومتی که به مردم اعتماد کند و صلاح خود را در رشد و پرورش آزادگی و عزت نفس و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود بداند.
مردمی که هم از جانب حکومت تحقیر شوند و هم اراده بیگانگان را بر سرنوشت خود حاکم بدانند به درجهای از حقارت، گیجی، نومیدی و افسردگی میرسند که خود را هیچکاره میدانند و بجای توجه به عوامل اصلی خوشبختی و بدبختی، همه چیز را به قدرت حاکم و قدرت های موهوم بیگانه واگذار میکنند و تسلیم حوادث میشوند. چنان مردمی نباید منتظر وقوع معجزه خوشبختی و رفاه و استقلال و آزادی باشند.
توهم توطئه امکان کنشگری و نقشآفرینی را از مردم سلب میکند و قدرت جامعه را به انحطاط میبرد. توهم توطئه فقط یک بیراهه نیست که مانع کشف حقیقت شود، بلکه ویروسی است که انگیزه حرکت و تفکر را از مردم سلب میکند تا تسلیم حوادث شوند و قدر فرصت ها رو ندانند.