این روزها در کنار گمانه زنی ها و تحلیل ها پیرامون اعضای کابینه جدید، یکی از موضوعات مهم و اساسی شخصی است که برای معاون اولی دکتر پزشکیان منصوب می شود و باید در ساختمان پاستور بنشیند. به نظر نگارنده محمد جواد ظریف بهترین گزینه برای این سمت است چراکه معتقدم طبیعی ترین، متناسبترین و مورد انتظارترین گزینه از سوی جامعه رای دهندگان و متخصصین، و نشاط آفرینترین و امید آفرین ترین انتخاب پزشکیان در میان گزینههای مطرح خواهد بود.
اجازه بدهید بیشتر توضیح دهم تا این نظر را یک نظر احساسی یا برخواسته از فضا و جو انتخابات ندانید .
ابتدا باید تاکید کرد که قطعا در میان کنشگران سیاسی مطرح در جامعه، میتوان شخصیتهای چندی را برای گزینه معاون اولی دکتر پزشکیان انتخاب کرد و آنچه در ارجحیت پیشنهاد دکتر ظریف می آید نافی شایستگی های انتخاب های دیگر نیست به عبارت دیگر، فقط شایستگی در گزینه های پیشنهادی مطرح نیست، بلکه "تناسب" معاون اول با ماموریتهای خاص در شرایط داخلی و خارجی و طرحواره کلی رئیس جمهوری پزشکیان هم مهم است.
می دانیم که هر کدام از روسای محترم جمهوری تا کنون بر اساس الگوی فکری و اقتضائات شخصی و محیطی خود، معاون اولی برگزیده اند متفاوت از دیگری. از مرحوم حبیبی تا جناب مخبر. از مدیر اجرایی قوی تا شخصیتی مرضی الطرفین و حتی خنثی. هیچ کدام نیز الزاما بر آن یکی ترجیحی نداشته اند. آنچه مهم است، این است که معاون اول باید در پازل دولت و موزائیک فکری رئیس جمهوری، به خوبی بنشیند.
در این دوره، انتخابات با پدیده ای روبه رو شد که پیش از این خیلی برای کارزارهای ایرانی شناخته شده نبود: کارزار موفق پزشکیان – ظریف. می دانیم که در کنار این دو نفر افراد موثری هم بودند که قطعا تاثیر زیادی داشتند از محمد جواد آذری جهرمی تا دکتر طیب نیا، سید محمد خاتمی و... اما این دوگانه توانست الگوی جدیدی را که اتفاقا مطالبه جامعه برای شناخت شخصیت ها و پایه های مدیریتی هر کاندیدا بود، محقق کند که نباید نادیده گرفته شود. این الگوی دوپایه کارزار، موفقیت چشمگیری از حیث شکل و محتوا داشت که سرمایه اجتماعی حاصله از آن باید در اداره دولت و ارتباط با جامعه حفظ و بهکار گرفته شود چراکه در هیچ منطقی، به تیم برنده دست نمی زنند.
همچنین معاون اول در دنیا چندین کار ویژه کلاسیک دارد و باید چند ویژگی اصلی داشته باشد:
در کارگروهها و مجامع و جلساتی که رئیس جمهوری به هر دلیلی شرکت نمیکند، وی را نمایندگی کند؛ در مراسم های عمومی که رئیس جمهوری، نمی تواند همزمان حضور داشته باشد ظاهر شود؛ در ارتباط با مقامات درجه دوم کشورهای دیگر دیپلماسی فعالی داشته باشد؛ در ارتباط با کابینه و مدیران در سطوح مختلف، ظرفیت فردی و شیخوخیت لازم را داشته باشد و نهایتا سختکوشانه، یار رئیس جمهوری در پیگیری برنامه ها و پروژه های کلان و نیمه کلان در سطوح مختف مدیریتی کشور باشد. ضمن آنکه باید فکر و روش و پیام های رئیس جمهوری را امتداد دهد و توان راهبری و جمع بندی از یک سو و مدیریت کلان از سوی دیگر داشته باشد. مهمترین ویژگی تیم دکتر پزشکیان باید معطوف به "حل مساله" باشد. چه در داخل و چه در خارج. لذا معاون اولی باید برگزیند که ابتدا واجد نگاه ملی باشد و ثانیا ویژگی شخصیتی بارزی در حل مساله داشته باشد.
همچنین ایده و دال محوری دولت پزشکیان، تشکیل "دولت متخصصین" است. بدیهی است همه گزینه های کابینه وی باید متخصص شناخته شده باشند، اما مهمترین اقدام شاید، انتصاب یکی از سمبلهای بازگشت متخصصین به حکمرانی جدید جمهوری اسلامی ایران باشد. فراموش نکنیم که یکی از مهمترین اقبال ها به دکتر ظریف در ابتدای برآمدنش در فضای عمومی دقیقا به دو دلیل بود: اولی اینکه گمشده عامه تحصیلکردگان مملکت برای "متخصص طراز" در مقام حکمرانان بود. و ثانیا، روح سیاستمدار ملی را دوباره زنده کرد؛ روح سیاستمدار "دولتمرد". بر این اساس اسمش و حضورش برای بخش زیادی از بدنه مردم، بویژه جوانان متخصص، یک نشانه از تخصص گرا بودن این دولت است.
اما با توجه به توضیحات و نیازهای بالا، ظریف چه ویژگی های منطبقی دارد :
ولایت پذیری کامل در خفا و علن نسبت به مقام معظم رهبری دارد و این را خط قرمز خود تعریف میکند. در عین حال، هیچ فردی را موازی با ایشان نمی پذیرد و لذا آنان که در پس اسم رهبری خود را پنهان میکنند، از ایشان ناراحتند که مقهور ژست های ولایی آنان نمیشود.
شدیدا و بر اساس تربیت فردی و حرفهای، در مقام کارشناس "مجتهد" است و در مقامکارگزار "مقلد" و "مطیع" و در چارچوب. یار واقعی رئیس جمهوری خواهد بود: چه در مقام مشورتدهی که آزادیخواهی و دولتمردی میطلبد، و چه در مقام کارگزار که هارمونی و حرکت قطعی در مسیر تعیین شده است.
فکر و عمل و رفتارش، عیار «دولتمردی» است. یعنی خیرعامه را می طلبد.
بخشی نگر نیست و میداند، ایران چیست، مردمش چه میخواهند، اهداف ملی چگونه تعریف و محقق میشوند و چگونه میتوان در چارچوب محدودیت ها و ظرفیت های واقعی، کشور را مدیریت کرد و نهایتا خود را فدای مردم کرد.
بر اساس حکمت عملی، اهل تعامل است و در عینحال معاملهگری در انتصابات را مخالف همین تعامل سالم میداند.
ظریف شناخت عمیقی از دیروز و امروز ایران و سیاست جهان و الزامات آن دارد. دنیا دیده است و تلاطمات این دنیا را زیاد دیده و در بالاترین سطوح جهانی ورزیده شده است. سالهای زیاد حضور در شورای عالی امنیت ملی به عنوان یکی از اعضاء حقوقی، وی را در تمامی موضوعات مهم کشوری دارای عقبه جدی کرده است. او راهبرد میداند و راهبرد میفهمد و در صرف تاکتیک ها غرق نمیشود. قدر متخصص را میداند و شیفته جوانان است و از نظر سنی، دانشی و مرامی شیخوخیت دارد که برای امضایش و جمع بندی هایش وقت میگذارد.
البته این نکته را هم باید گفت که حتما هر انتخابی نقاط قوت و ضعف هایی دارد. اما معدل ویژگی های شخصی و حرفهای ظریف برای معاون اولی از دیگر گزینه های دیگر بالاتر است و گزینهای نشاط آور، انگیزهبخش و حرکتساز برای دولت متخصصین پزشکیان خواهد بود.
قطعا برخی ایراد خواهند گرفت که وی سیاستپیشگی مرسوم را نمیداند و بهویژه در بیان حقایق با مردم سیاستمدارانه رفتار نمیکند، اقلیتی هیاهوگر کینه وی را دارند و شاید حاشیه درست کنند، دوستانی نیز از سر خیرخواهی بخواهند بر گزینه های اقتصادی و یا اجرایی صرف تاکید کنند. همه این موارد، گزاره هایی قابل اعتنا هستند. من نیز ایدهآلگرایانه امیدوارم ظریف در مقام قرار گرفتن در مقابل ناجوانمردیها، سکوت مطلق پیشه کند، اما آیا واقعا شدنی است؟ روشن است هیچکدام از موارد بالا دلیل محروم کردن دکتر پزشکیان و ایران از خدمات ظریف نیست. ظریف را باید در جایگاهی ملی در کنار رئیس جمهوری محترم نشاند تا ظرفیتهای توسعهای خود را در خدمت کشور و مردم قرار دهد. سال ۲۰۲۵ سال چالش های شدید نظام بین الملل برای ایران اسلامی خواهد بود که حضور تیمی شجاع، مدبر، همنوا با مردم و با فکر جهانی مردانی در حاکمیت را میطلبد. دیپلماسی ایرانی