فیلترینگ و انسداد مسیر توسعه سیاسی
سپهر صبوریفرد، رئیس اندیشکده بهارستان
یکی از مهمترین عوامل توسعه سیاسی در جهان مدرن، دسترسی آزاد به اطلاعات و فضای باز برای تبادل اندیشهها است. این دسترسی به شهروندان اجازه میدهد تا مشارکت مؤثری در فرآیندهای تصمیمگیری داشته باشند و درک بهتری از واقعیتهای اجتماعی و سیاسی پیدا کنند. در ایران، فیلترینگ گسترده و محدودیت در دسترسی به اینترنت بهعنوان ابزاری برای کنترل فضای عمومی، به مانعی اساسی بر سر راه توسعه سیاسی تبدیل شده است. این محدودیت نهتنها آزادی بیان را تضعیف میکند، بلکه فرایندهای کلیدی جامعه مدنی را نیز مختل میسازد.
فیلترینگ اینترنتی بهطور مستقیم مانع از شکلگیری گفتمانهای آزاد و آگاهانه میشود. جامعهای که به اطلاعات سانسورشده و محدود دسترسی دارد، قادر به مشارکت در مباحث جدی و انتقادی نخواهد بود. این وضعیت باعث میشود که سیاستگذاریهای حکومتی بدون نظارت کافی اجرا شوند و شهروندان از حقوق ابتدایی خود برای نقد و ارزیابی حاکمیت محروم شوند. در شرایطی که ابزارهای دیجیتال در جهان بهعنوان پلتفرمهایی برای هماندیشی و مشارکت سیاسی عمل میکنند، حذف این ابزارها به منزله خاموش کردن صدای میلیونها شهروند است.
توسعه سیاسی بدون حضور جامعه مدنی قوی و فعال امکانپذیر نیست. جامعه مدنی به شهروندان این امکان را میدهد که از طریق شبکههای اجتماعی، انجمنهای مستقل و نهادهای مدنی، قدرت خود را به نمایش بگذارند و در تنظیم روابط میان حکومت و مردم نقش مؤثری ایفا کنند. اما فیلترینگ، جامعه مدنی را از دسترسی به ابزارهای اصلی خود محروم کرده است. در چنین فضایی، فعالیتهای مدنی محدود به کانالهای رسمی و کنترلشده میشود که نمیتواند جایگزینی برای محیط آزاد و متکثر باشد.
مشکل دیگری که از سیاستهای فیلترینگ ناشی میشود، ایجاد بیاعتمادی میان شهروندان و دولت است. درحالیکه اینترنت میتواند ابزار شفافسازی و تقویت مشروعیت سیاسی باشد، محدودیت آن به شکافهای عمیقتر اجتماعی دامن میزند. شهروندانی که از دسترسی آزاد محروم میشوند، به ابزارهایی مانند فیلترشکنها روی میآورند. این روند نهتنها هزینههای زیادی به جامعه تحمیل میکند، بلکه بهتدریج نوعی مقاومت مدنی در برابر قوانین و مقررات حکومتی ایجاد میکند که میتواند پیامدهای بلندمدت منفی به همراه داشته باشد.
آزادی اطلاعات، یکی از اصول بنیادین دموکراسی است. در کشوری مانند ایران که در آن طیف متنوعی از قومیتها، مذاهب و دیدگاهها وجود دارد، تبادل آزاد اطلاعات میتواند بهعنوان عاملی برای کاهش تنشها و گسترش گفتوگوی ملی عمل کند. سیاستهای محدودکننده نهتنها این فرصت را از بین میبرند، بلکه به گسترش افراطگرایی و نارضایتی عمومی کمک میکنند. در شرایطی که رسانههای رسمی نتوانند پاسخگوی نیازهای اطلاعاتی جامعه باشند، شایعات و اطلاعات نادرست جایگزین حقیقت خواهند شد.
رفع فیلترینگ میتواند بهعنوان گامی در راستای توسعه سیاسی، همبستگی اجتماعی و تقویت جامعه مدنی محسوب شود. تجربه کشورهایی که از فضای باز ارتباطی بهرهمند شدهاند، نشان میدهد که آزادی اطلاعات، بهبود کیفیت حکمرانی و افزایش اعتماد عمومی را به دنبال دارد. ایران، برای عبور از بحرانهای کنونی و حرکت به سمت جامعهای عقلانی و دموکراتیک، به چنین رویکردی نیاز دارد.
از این منظر، رفع فیلترینگ تنها یک مطالبه تکنولوژیک نیست، بلکه یک ضرورت سیاسی و اجتماعی است که میتواند بنیانهای توسعه پایدار را تقویت کند. این تصمیم نیازمند شجاعت سیاسی، درک عمیق از خواستههای جامعه و تعهد به حقوق اساسی شهروندان است. ایران، برای دستیابی به آیندهای روشنتر، باید به شهروندان خود اعتماد کند و امکان مشارکت آزادانه آنان را فراهم سازد.