افزایش سرسامآور قیمت دلار و طلا در روزهای اخیر، یکی دیگر از شواهد آشکار وضعیت بحرانی اقتصاد ایران است. امروز دلار در بازار آزاد به نزدیکی ۸۰ هزار تومان رسیده و قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار نیز از مرز ۵ میلیون تومان عبور کرده است. این ارقام تنها اعداد سادهای نیستند؛ بلکه نشاندهنده سقوط آزاد ارزش پول ملی و بهتبع آن، افزایش فشار بر زندگی روزمره مردم هستند. موضوعی که تنها از سوی رییس دولت جدی گرفته شده است و نمایندگان سرگرم پروژه عزل ظریف هستند!
بیاعتمادی عمومی؛ نتیجه سیاستهای ناکارآمد
مردم ایران در انتخابات اخیر ریاست جمهوری به وضوح نشان دادند که اعتماد و امیدشان به ساختار حاکمیتی به شدت کاهش یافته است. رای به چهرهای نظیر مسعود پزشکیان، که با صراحت و شفافیت درباره مشکلات اقتصادی و تحریمها سخن میگوید، گواهی است بر ناامیدی عمومی و جستجوی کورسویی از صداقت در میان وعدههای پوچ. در حالی که نمایندگان مجلس بیشتر مشغول مسائلی نظیر “لایحه عفاف و حجاب” یا پروندههای شخصی همچون عزل محمدجواد ظریف هستند، معیشت مردم به نقطهای بحرانی رسیده است.
مردمی که روزی برای آیندهای بهتر به میدان آمدند، امروز در میان کوهی از مشکلات اقتصادی، سرگردان شدهاند. افزایش بیسابقه قیمت کالاهای اساسی و خدمات، نبود فرصتهای شغلی پایدار، و بیثباتی اقتصادی تنها بخشی از مشکلاتی است که مردم با آن دستوپنجه نرم میکنند. این وضعیت، حاصل سیاستهایی است که سالها بدون توجه به پیامدهای بلندمدت اجرا شدهاند.
تحریم؛ کاغذپاره یا زنجیری بر اقتصاد؟
یکی از موضوعات اساسی که مسعود پزشکیان بارها بر آن تأکید کرده، تاثیر مخرب تحریمها بر اقتصاد کشور است. برخلاف دیدگاه برخی از دولتمردان و حامیان دولت گذشته که تحریمها را “کاغذپاره” میدانستند، واقعیت این است که این محدودیتها بهطور جدی بر توان مالی کشور اثر گذاشتهاند. نبود مراودات مالی بینالمللی، کاهش صادرات و واردات، و محدودیت در دسترسی به بازارهای جهانی، اقتصاد ایران را فلج کرده است. پزشکیان بهدرستی این نکته را بیان میکند که بیاعتنایی به تحریمها نهتنها مشکل را حل نکرده، بلکه شرایط را وخیمتر کرده است.
دولتمردان سابق که همچنان بر طبل بیاثر بودن تحریم میکوبند، باید پاسخ دهند که چرا ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی تا این حد سقوط کرده است؟ چرا مردم برای تامین حداقلهای زندگی خود دچار مشکل هستند؟ پاسخ این سوالها تنها در نادیده گرفتن واقعیتها نهفته است؛ واقعیتهایی که پزشکیان بدون هیچ مصلحتاندیشی سیاسی به زبان میآورد.
مشغولیتهای غیرضروری؛ فاصله مسئولان از واقعیت مردم
در حالی که اقتصاد کشور در آستانه فروپاشی است، نمایندگان مجلس و مسئولان اسبق دولتی و جاماندگان دولت سیزدهم که محصول پروژه وفاق هستند؛ همچنان به مسائلی اولویت میدهند که هیچ تاثیری در بهبود زندگی مردم ندارد. موضوعاتی نظیر “لایحه عفاف و حجاب” یا کشمکشهای سیاسی پیرامون افراد و پروندهها، بهانهای شده است برای فرار از مسئولیت اصلی: رسیدگی به معیشت مردم.
این اولویتبندی اشتباه، فاصله میان مردم و بالانشینان را روزبهروز افزایش میدهد. مردم دیگر نمیتوانند درک کنند که چگونه بخشی از دولت و مجلس در برابر مشکلات عینی و ملموس مانند گرانی، بیکاری، و تورم سکوت میکنند، اما برای موضوعاتی که ارتباطی با زندگی روزمره آنها ندارد، زمان و انرژی صرف میکنند. آیا این بیاعتنایی، نتیجهای جز افزایش نارضایتی عمومی و کاهش اعتماد به ساختار حاکمیتی خواهد داشت؟
درسهای تاریخ؛ از بشار اسد تا ایران امروز
تاریخ بارها نشان داده است که بیتوجهی به مسائل اقتصادی و اجتماعی میتواند به اثراتی جبران ناپذیر را داشته باشد. نمونه بارز این موضوع، حکومت بشار اسد در سوریه است. یکی از دلایل اصلی فروپاشی این رژیم، عدم توجه به مشکلات اقتصادی و بیاعتنایی به خواستههای مردم بود. ایران نیز امروز اگر با همین دست فرمان پیش برود،در مسیری مشابه قرار خواهد گرفت. اگرچه شرایط و زمینههای دو کشور متفاوت است، اما پیامدهای بیتوجهی به نیازهای مردم میتواند مشابه باشد.
اقتصاد، ستون فقرات هر جامعهای است. اگر این ستون فروبریزد، هیچ سیاست فرهنگی، اجتماعی یا امنیتی نمیتواند آن را ترمیم کند. مسئولان باید درک کنند که بدون اقتصاد پایدار، هیچ جامعهای نمیتواند دوام بیاورد.
لزوم اقدام فوری؛ پیش از آنکه دیر شود
امروز ایران در نقطهای حساس قرار دارد. زمان تصمیمگیریهای سخت و اقدامهای جدی فرا رسیده است. فرادستان باید اختلافات و موضوعات کماهمیت را کنار بگذارند و تمام تمرکز خود را بر حل بحران اقتصادی کشور معطوف کنند، وفاق را اشتباه معنی نکنند، وفاق یعنی آشتی بین حاکمان و مردم و حرکت در راستای منافع مردم... اگرچه حرف های قالیباف با عملکرد ایشان تفاوت عمده دارد، اما امروز رییس مجلس هم قدرت را در همراهی مردم می داند!
برای شروع، شفافیت در امور مالی و اقتصادی یکی از گامهای اساسی است. مردم حق دارند بدانند که منابع مالی کشور چگونه خرج میشود و چه برنامهای برای مقابله با بحرانهای کنونی وجود دارد. موضوعی که مسعود پزشکیان به صراحت به آن ورود کرده و از گم شدن روزانه میلیون ها لیتر سوخت متعجب شده است، دقیقا به خواسته مردم بر می گردد که همانا شفافیت در اقتصاد و تصمیم های کلان اقتصادی است.
اصلاح ساختارهای ناکارآمد، مبارزه با فساد، و بازسازی روابط اقتصادی با جهان از اقدامات اولویت داری است که باید انجام شود، البته اگر دولت سایه و رییس آن به این موضوع رضایت بدهند!
اگرچه مشکلات اقتصادی ایران پیچیده و چندوجهی است، اما با مدیریت صحیح و اراده سیاسی میتوان بهتدریج این مشکلات را کاهش داد. در غیر این صورت، همانطور که تاریخ به ما نشان داده است، تاوان بیتوجهی به مردم بسیار سنگین خواهد بود.
امروز، مردم ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند مسئولانی هستند که با صداقت و شجاعت، برای رفع مشکلاتشان تلاش کنند. نادیده گرفتن اقتصاد و معیشت مردم نهتنها آینده کشور را به خطر میاندازد، بلکه پایههای اعتماد عمومی را بهشدت تضعیف میکند. مسئولان باید پیش از آنکه دیر شود، اقدامات جدی و مؤثری انجام دهند. زیرا زمانی که فرصتها از دست بروند، هیچ راه بازگشتی وجود نخواهد داشت.