آیا وفاق ممکن است
تندروها چه میخواهند؟
سرمقاله
برخی از چالشها و بحثهای داغ سیاسی و اقتصادی این روزها در کشور، تندرو ها را به تقابل با دولت پزشکیان وا داشته است. موضوعاتی همچون اعتراض ائمه جمعه به اجرایی نشدن قانون عفاف و حجاب، همچنین بحث اقتصادی و پذیرفتنfatf و دلایل پیرامون آن، همچنین بالا رفتن قیمت دلار و طرح استیضاح وزیر اقتصاد از سوی برخی از نمایندگان حداقلی مجلس؛ بیانگر برخی از چالشها و بحثهای داغ سیاسی و اقتصادی در ایران است.
بررسی موضوعات مطرحشده در این مقدمه و دیدگاهها، ما را به دسته بندی زیر میرساند:
1. عدم اجرای قانون عفاف و حجاب:
• انتقاداتی که به عدم اجرای این قانون وارد شده به تناقضات در بحث چرایی وضع قوانین فرهنگی و اجرای سیاستهای مرتبط بر میگردد.
• نگاههای متفاوت درون مجلس و میان گروههای سیاسی و اکثریت مردم به این موضوع نشاندهنده شکافهایی در رویکردهای فرهنگی است. نمایندگانی که خود بودجه دستگاههای عریض و طویل فرهنگی را تصویب میکنند و بارها از عملکرد این دستگاهها در مقوله فرهنگ، انتقاد کردهاند؛ به خوبی میدانند که حکمرانی فرهنگی در کشور، رویکردی همراه با اکثریت مردم ندارد و گاها در جهت راضی نگاه داشتن بخش کوچکی از طرفداران گروههای اقلیت است. این نمایندگان که خود با رأی حداقلی به مجلس راه پیدا کردهاند، با انتقاد از اجرایی نشدن قانون عفاف و حجاب؛ باز هم با صداقت با مردم حرف نمیزنند و امثال رسایی به جای سؤال از همکار خود در مجلس، که اجرایی نشدن قانون را به گردن رییس جمهور میگذارد، براحتی دروغ میگوید و زبان به انتقاد گشوده و خواستار تعطیلی مجلس میشود، حال آنکه میداند دبیر خانه شورای امنیت ملی دستور به تعویق افتادن اجرای این قانون را صادر کرده است. صداقت، واژه گم شدهای در میان پایداری چی هاست.
2. مناظره بر سر FATF:
• FATF یک موضوع حساس است که مخالفان و موافقان جدی دارد. برخی آن را ابزاری برای شفافسازی مالی و تسهیل تجارت بینالمللی میدانند، درحالیکه دیگران آن را تهدیدی برای استقلال اقتصادی ایران تلقی میکنند. نگاهی به ترکیب مخالفان و موافقان این موضوع، نشان میدهد که کدام طرف، با نگاهی به سود و زیان مردم در این موضوع نظر میدهند و به نفع کدام گروه، رانت خواران یا مردم، خواستار تداوم عدم عضویت ایران در این معاهده یا عضویت آن هستند.
تجربه نشان میدهد که امثال میرسلیم، هیچگاه به فکر منافع مردم نبودهاند و اگر اظهار نظری کردهاند، صرفاً در جهت منافع خودشان و گروه اقلیت دور و برشان بوده است. نگاهی به موضوع واردات خودرو و نقش میرسلیم در تصویب نشدن ارز لازم برای واردات خودروی نو و عضویت نامبرده در شرکتهای قطعه ساز و خودرو ساز، موید نکاتی است که از گفتن آن معذوریم. جانبداری سعید جلیلی از قرارداد کرسنت و اصرا بر اجرایی نشدن آن، موضوع عدم نیاز به سرمایه گذاری خارجی برای تحقق رشد اقتصادی 8 درصدی و اصرا کیف کش جلیلی یعنی آقای ثابتی برای مناظره با وزیر اقتصاد دولت چهاردهم را که کنار هم بگذاریم، نشان میدهد اگر رشد اقتصادی 8 درصدی محقق شود، اگر صلح در خاور میانه برقرار گردد و اگر ایران به جایگاه اقتدار خود در اقتصاد جهانی برسد؛ این یعنی پایانی بر تند روی جلیلی و جلیلیها.
5. حذف ارز ترجیحی و تأثیر بر “کاسبان تحریم”:
• حذف ارز ترجیحی، یک سیاست اقتصادی پیچیده است که هم فرصتها و هم چالشهایی به همراه دارد. برخی ممکن است این اقدام را به زیان گروههایی بدانند که از ساختار اقتصادی غیرشفاف یا تحریمها منفعت میبرند. نقدهایی که از جناحهای خاص (مانند پایداریچیها یا افراد نزدیک به سعید جلیلی) مطرح میشود، میتواند به دلیل تأثیر این سیاست بر پایگاه اقتصادی یا منافع آنان باشد.
این مسائل، بازتابدهنده تنشهای میان جناحهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مختلف در کشور است. هر کدام از این موارد نیاز به بررسی عمیقتر و تحلیل دقیقتر دارد اما، نگاهی به طرفداری اشخاص از این چالشها و بررسی سوابق آنها که در این یادداشت اندکی به آن پرداختیم، موضوعات را برای مردم واضحتر خواهد نمود.