قسمت چهارم
یادداشت - دکتر برات شمسا
ایشان طی صحبت با حجتالله عربنژاد، وی را برای گرفتن نوار سخنرانی یکی از وعاظ قم که در مجلس ترحیم فرزند امام صحبت و به دولت پیشنهاداتی ارائه کرده بود را به حبیبالله مهمانواز در بجنورد معرفی کرد.
همزمان با قیام مردم قم، تحرکات دینی و سیاسی توسط طلاب در روستاهای استان اوج گرفت. سیدموسی هاشمی طلبه قمی نمونه از این موارد بود کـه در دو روسـتای عـرب و کلاته تیمورتاش پیرامون قیام مردم قم سخنرانی کرد و به همین علت، دسـتور دسـتگیری وی بـه ژاندارمری محل داده شد. عبدالکریم امینی از طلبههای محصل در حوزه علمیه قم و از اهـالی روسـتای بـام، بخش صفیآباد که جزو اعضای جلسات مذهبی اسفراین و از دوستان حسین سحرخیز عربانی بود، بـه علت همراه داشتن کتاب حکومت اسلامی در قطار تهـران- مشـهد و خوانـدن عبـاراتی از آن، مـورد شناسایی و پیگرد قرار گرفت.
ساواک بجنورد که از فعالیتهای دینی در استان احساس خطر کرده بود در نامهای به ساواک مشهد موضوع زمانبر بودن مراحل کسب اجازه برای بازرسی از منازل افرادی که به آنها مشکوک هستند را مطرح و از آنها کسب طریق کرد. موضوع از این قرار بود که عدهای جوان از شهرهای نیشابور و سبزوار با هدف آگاهیبخشی به مردم روستاهای اسفراین رفت و آمد میکردند و برای تسلط و اطلاع از فعالیتهای آنها لازم بود که محل سکونتشان مورد بازرسی قرار گیرد. در پاسخ ساواک مشهد اعلام کرد که نیاز به پیمودن روال قانونی نیست و به محض این که لازم بود از منزلی بازرسی صورت گیرد با ارسال تلگرفی به آن اداره همزمان محل سکونت بازرسی شود، دادستانی نظامی مشهد اختیار تام را به رهبر عملیاتی سازمان ساواک تفویض کرده است.
در محرم این سال حجتالاسلام سید حسین سعیدی فرزند شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی برای ایراد سخنرانی به شیروان دعوت و در منزل سیاح دبیر و حـاجی اکبـر غلامـی بـزاز اقامت کرد. حجـت الاسـلام سیدحسـین سعیدی با راهنمایی میزبانهایش در روستاهای رباط و گیفان سخنرانی کرد. حجتالاسلام سید حسین سعیدی در سخنانش از امام خمینی یاد کرد و درباره وفات شهادتگونه فرزند امام مطالبی بیان کرد، با این که احتمال حضور مأمورین نفوذی ساواک هم بود، اما او از دعا برای شاه و خاندان پهلوی که امری معمول در مجالس بود خودداری کرد. تشکیل جلسات مدام او با معلمین و دانشآموزان روستاهای مزبور باعث شد تا رفتارهای او غیرعادی و بحث برانگیز جلوه نماید. «نامبرده بالا در ایام محرم سال گذشـته (2536)[1356 ش] در قریـه ربـاط و گیفـان در اغلـب سخنرانیهای مذهبی خود، برگشت خمینی را خواستار و دعـا در ایـن مـورد نمـوده است. ضمناً مشارالیه موقعی که به قم رفته، کتابهایی جهت سیاح دبیر و حاجی اکبر غلامی بزاز به شیروان ارسال داشته که بعضی از آنها توسط خـداوردی وطـن دوسـت شاگرد اکبر غلامی در قریه رباط به سلیمان مقدسی تحویل و از طریق وی به اشخاص، به خصوص آموزگاران داده شده است.» در جریان حادثه نوزدهم دی ماه قم در روستای رباط شایع شد که ایشان به شهادت رسیده است.
در روستای زیارت شهرستان شیروان هم شیخ جعفر روحی فرزند عبدالعلی از طلاب حوزه علمیه قم حضور یافت و در مسجد کربلایی محمدرحیم علیه سلطنت سخن گفت. او با افراد انقلابی شهرستان ارتباط خوبی برقرار کرد. ساواک قوچان روابط او را مشکوک دانست و این طور به مقامات مافوقش گزارش داد: «شیخ جعفر روحی در مورخه 21 /11 /36 [1356 ش] به اتفاق سـید تقـی حسـینی و سـید مـراد پسرعموی حسینی که طلبه در قم میباشند، از روستای زیارت به قصد شهرستان قم عزیمت نمودهاند.» او در روستای زیارت در منزل دوســتانش از ســیدمراد، حــاجی رمضــان و عبدالعلی سکونت داشت.
عبدالله یزدانی از اهالی روستای ایزانلو که در مدرسه مذکور مشغول تحصیل بود تعداد زیادی از اعلامیههای مربوط به حادثه قم را از مشهد به بجنورد آورد. در روستای خیرآباد هم توسط دو نفر به نامهای صادق و شیخ علی نوارهای سخنرانی امام خمینی از قم آورده شد و تحویل براتعلـی رفیعی و محمد رفیعی شد تا آنها توزیع کنند.
در فاروج مدرسه علمیه محمودیه به مناسبت حوادث قم و به پیروی از تعطیلی دروس حوزه در مشهد و قم، آنها هم دروس را تعطیل کردند. طلابی که پس از این واقعه از قـم بـه محـل سـکونت خـود بازگشتند بیشترین نقش را در بازگو کردن وقایع قم برای مردم ایفا کردند. «یکی از طلبههای قم به نام شیخ کریمزاده، به قریه کلوخی محل خود آمده و از وضع درگیری قم و اینکه عدهای از طلاب و مردم کشته شدهاند، جهت مردم قریـه مـذکور صحبت و تعریف نموده است.» در اثر حضور سه طلبه علوم دینی قم در روستای درق در هفت کیلومتری شهرستان گرمه استان خراسان شمالی و روشنگری آنها، مردم روستا پرچم سیاه بر سر در خانه انصاف نصب کردند.
این طلبهها به همراه دو طلبهای که از مشهد به این روستا آمده بودند، ضمن برپایی جلسات مضره، پرچمهای سیاه بر سر درب منازل خود نصب کردند. اقدامات آنها باعث شد گروهان اسفراین به پاسگاه جاجرم دستور بازداشت آنها را صادر کرد. شش نفر از اهالی روستای درق هم بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفتند. «آمدن سه نفر طلبه از قم و تحریک اهالی درق با همکاری 6 نفر مزبور علیه دولـت و شورش اهالی و برهم زدن نظم عمومی محرز گردیده که بایستی پرونده آنـان وسـیله پاسگاه تکمیل و به دادسرای محل فرستاده شود که 6 نفـر دسـتگیر شـده از طریـق هنگ و گروهان اسفراین به پاسگاه جاجرم اعزام که با پرونده متشکله و تکمیـل آن به دادسرای محل احاله گردد. از جمله دستگیرشدگان ذبیحالله حسنزاده بود. او بعدها تعریف کرد که شش نفر به بجنورد منتقل کردند اتهام آنها نصب پرچم سیاه بر درب خانههایشان بود. اما بعد از شش روز ماندن در زندان موقت آزاد شدند. او بعد از این موضوع نه تنها از فعالیتهای انقلابی دست نکشید که مصممتر هم شد. حسنزاده در آستانه سالگرد قیام پانزده خرداد سال 1357 از شیخ محمد برای ایراد سخنرانی در مسجد جامع روستا دعوت کرد. نامبرده روز دوازدهم خردادماه روی منبر درباره لزوم دفاع از اسلام و دین صحبت کرد، او گریزی هم به شهدای کربلا در برابر لشکریان ظلم و ستم زد.
روستای درق از جمله روستاهای استان بود که میزبان وعاظ و طلبههای قمی در ماههای محرم و صفر بود. ناصر ایمانی دیگر طلبه حوزه علمیه قم بود که در دهه محرم سال 1356 در گرمه سخنانی علیه دولت ایراد کرد و قرار بود در سیزدهم محرم در روستای درق منبر برود.
ساواک بجنورد نسبت به فعالیتهای انقلابی در روستای درق و گرمه واکنش نشان داد و دستور پیگیری موضوع را صادر کرد. همچنان که درباره اقدامات شیخ براتعلی پیشبینیهای لازم انجام گرفت. «با یک وانت قرمزرنگ به قریه استاد از بخش مانه رفته و قرار است در قراء و قصبات بخش مانه، تحریکاتی علیـه مصـالح مملکتـی انجـام و دعوت به شورش و تظاهرات نماید.» همچنین شیخ صوفی در روستای قلعه از توابع آشخانه هم تحت تعقیب قرار گرفت.
ساواک بجنورد در 8/11/1356 گزارش داد که سه نفر از طلاب علوم دینی به نام حسن امانی، حسین رمضانی و شیخ محمد امانی از قم به روستای جاجرم رفته و با زدن پرچمهای سیاه بر درب منازل برای طلبههایی که در حادثه قم شهید شدند عزاداری کردند، مسالهای که با سرعت به ژاندارمری بجنورد دستور داده شد تا نامبردگان بازداشت و محل اقامت آنها مورد بازرسی قرار گیرد. در روستای گریوان اسفراین هم سه نفر طلاب تظاهراتی به راه انداختند و اعلامیههای درباره حادثه قم پخش کردند، در نتیجه یک نفر از طلاب توسط گروهان ژاندارمری اسفراین بازداشت و در اختیار ساواک بجنورد قرار گرفت.
احمد شیخان رئیس ساواک خراسان هم در تاریخ 8/11/1356 به فرماندهی ناحیه ژاندارمری و شهربانی خراسان نوشته شد: «تعداد قابل ملاحظهای از طلاب قم به منظور تحریک احساسات اهالی ساده لوح دهـات و قراء، به شهرستانها و بخشهای مختلف عزیمت و ضمن مذاکره با ساکنین دهات، آنان را وادار به نصب پرچم سیاه بر سر درهای منازلشان نموده و با این ترتیب قصد دارند موضوع کشته شدن طلاب قم را فاجعهای تلقی و مراسم عزاداری را در سطح روسـتاها گسـترش دهند. با توجه به اینکه بعید نیست مشابه اقدامات فوق در سـطح روسـتاهای مختلـف و بخشها و شهرها انجام گردد، خواهشمند اسـت دسـتور فرماییـد بـه مـأمورین مربوطـه آموزشهای لازم داده شود تا در برخورد با طلاب ناشناس در سطح مناطق استحفاظی، به ویژه روستاها، در مورد دستگیری آنان اقدام، ضمن بازرسی از محلهایی که شب قبـل را در آن اماکن گذرانیدهاند، با وسایل مکشوفه به این سازمان اعزام نمایند.» در 12 /11 /1356 هم پرویز ثابتی نسبت به تبلیغات دینی طلبهها در شهرها و روستاها هشدار داد.
ده روز بعد از قیام مردم قم «دادجو دبیر مدرسه راهنمایی بخش راز شهرستان بجنورد، کتـاب مضـرهای بـه نـام الجزایر و مردان مجاهد دارد که در منزل نگهداری میکند.» همزمان با عید نوروز هم یکی از طلاب قم به نـام شـیخ رستمی به دعوت یکی از اهالی راز به نام رمضان قدیمی به راز آمـد و ضـمن سـکونت در منـزل او «چند حلقه نواری که در قم سخنرانی شده، به رمضان قدیمی تعارف میدهد تـا پـس از گـوش دادن در اختیار اهالی قریه قرار دهد.»
مجموعه این فعالیتهای انقلابی باعث شد تا ساواک خراسان در تاریخ 21/12/1356 مشخصات سه تن از کشاورزان روستای خرق را برای اداره سوم ساواک ارسال کرد و با بیان این که سازمان اطلاعات و امنیت بجنورد در سال 1334 تشکیل مدرسه علمیه در روستای خرق را خلاف مصالح مملکت تشخیص داده و با آنکه مدرسه مزبور تعطیل شده اما در محل مدرسه به عدهای از کودکان خردسال قرائت قرآن تدریس میکرد