مذاکره در سایه عزت یا تداوم بنبست؟
در روزهایی که تحولات سیاسی منطقه و جهان با سرعت سرسامآوری در جریان است، ارسال نامه دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، به ایران و متعاقب آن برگزاری نشست سهجانبه ایران، چین و روسیه در پکن، بار دیگر موضوع پرونده هستهای ایران و روابط پرتنش تهران و واشنگتن را به صدر اخبار جهانی بازگرداند. این دو رویداد، که به فاصله اندکی از یکدیگر رخ دادهاند، نهتنها نشاندهنده پیچیدگی دیپلماسی در عصر کنونی است، بلکه پیامهای روشنی از سوی ایران و متحدانش به غرب و بهویژه آمریکا مخابره میکند: مذاکره، آری؛ اما نه به هر قیمتی.
سرمقاله
نامهای که انور قرقاش، مشاور دیپلماتیک رئیس امارات، در سفر ۲۲ اسفندماه خود به تهران به دست سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، رساند، حامل درخواست مذاکره از سوی دونالد ترامپ بود. این اقدام، که از طریق امارات بهجای میانجیهای سنتی چون عمان یا قطر انجام شد، خود حاوی نکات قابل تأملی است. به نظر میرسد امارات، با بهرهگیری از روابط نزدیک خود با واشنگتن و همزمان مناسبات تجاری با تهران، قصد دارد نقش پررنگتری در معادلات منطقهای ایفا کند. اما آیا این میانجیگری میتواند به باز شدن قفل روابط ایران و آمریکا منجر شود؟ پاسخ به این پرسش، با توجه به پیشینه بیاعتمادی عمیق و تجربه تلخ خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، چندان ساده نیست.
ترامپ در این نامه، از یکسو با لحنی که نشاندهنده تمایل به کاهش تنشهاست، خواستار مذاکره درباره برنامه هستهای ایران شده و از سوی دیگر، با تداوم فشارهای اقتصادی، سیگنالهایی متناقض ارسال کرده است. برخی تحلیلگران این اقدام را تلاشی برای جلب حمایت داخلی در آمریکا و بازسازی وجهه این کشور در منطقه میدانند، در حالی که عدهای دیگر آن را فرصتی بالقوه برای گشایش دیپلماتیک تلقی میکنند. اما واکنش ایران، همانطور که مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، تأکید کرده، روشن است: «مذاکره با عزت و احترام متقابل، آری؛ اما زور و تهدید، هرگز.» این موضع در بیانیه مشترک نشست سهجانبه ایران، چین و روسیه نیز بازتاب یافت، جایی که سه کشور بر لغو تحریمهای غیرقانونی یکجانبه و ضرورت گفتوگو بر مبنای احترام متقابل تأکید کردند.
نشست پکن، که بهدنبال ارسال نامه برگزار شد، پاسخی قاطع به رویکرد آمریکا بود. ایران با همراهی چین و روسیه، دو عضو دائم شورای امنیت، توپ را به زمین واشنگتن انداخت و نشان داد که در برابر فشارها منزوی نیست. بیانیه این نشست، که از سوی خبرگزاری ایسنا نیز بازنشر شد، صراحتاً اعلام کرد: «تنها گزینه درباره برنامه هستهای ایران گفتوگوست» و هرگونه اقدام تشدیدکننده باید متوقف شود. این پیام، که با اظهارات سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، مبنی بر غیرواقعی بودن شروط سیاسی آمریکا همراه شد، نشاندهنده همسویی استراتژیک تهران، مسکو و پکن در برابر یکجانبهگرایی واشنگتن است.
نگاهی به پستهای شبکه اجتماعی ایکس نیز این تصویر را تکمیل میکند. کاربری به نقل از کاظم غریبآبادی، معاون وزیر خارجه ایران، تأکید کردهاند که هرگونه مذاکره صرفاً به موضوع هستهای و رفع تحریمها محدود خواهد بود. همچنین کاربری دیگر با اشاره به رزمایش مشترک ایران، چین و روسیه و نشست پکن، این رویدادها را نشانهای از پایان یکجانبهگرایی آمریکا دانسته است. از سوی دیگر، کاربری با بدبینی به نتیجه مذاکرات، معتقد است که آمریکا بهدلیل فقدان منافع اقتصادی حاضر به عقبنشینی از تحریمها نیست؛ دیدگاهی که با تجربه خروج ترامپ از برجام همراستاست.
در این میان، نقش امارات بهعنوان میانجی نیز قابل تأمل است. ابوظبی که از حامیان سیاستهای سختگیرانه ترامپ علیه ایران بوده، حالا با انتقال این نامه بهدنبال تقویت جایگاه خود نزد واشنگتن و شاید کاهش تنشها در منطقه است. اما انتخاب امارات بهجای میانجیهای سنتی، پرسشهایی را درباره انگیزهها و پیامدهای این تصمیم برانگیخته است. آیا امارات میتواند اعتماد تهران را جلب کند یا این اقدام صرفاً نمایشی برای جلب رضایت واشنگتن است؟
آنچه روشن است، این است که ایران در برابر پیشنهاد مذاکره نه درهای دیپلماسی را کاملاً بسته و نه تسلیم فشارها شده است. تهران با تکیه بر متحدان خود در شرق و تأکید بر عزت ملی، پیام روشنی به غرب ارسال کرده: هرگونه گفتوگو باید بر اساس احترام متقابل و بدون پیششرط باشد. حالا نوبت واشنگتن است که نشان دهد آیا این نامه صرفاً یک مانور سیاسی است یا گامی واقعی بهسوی دیپلماسی. تا آن زمان، سایه بیاعتمادی و تجربههای گذشته همچنان بر روابط دو کشور سنگینی خواهد کرد.