ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

بحران معنا در جامعه داده‌محور

یادداشت - سعید منصوری

در جهانی که داده‌ها به جای تجربه نشسته‌اند و مصرف، جایگزین تأمل و فهم شده است، شاهد گسترش پدیده‌هایی هستیم که معنای خود را نه از محتوای درونی، بلکه از میزان بازنشر، مصرف و قابلیت سودآوری‌شان می‌گیرند. آنچه غالباً «عصر اطلاعات» خوانده می‌شود، در واقع بیش از هر چیز، ناظر بر شکل‌گیری نوعی اقتصاد سیاسی داده‌محور است که در آن، اطلاعات نه به مثابه ابزار آگاهی، بلکه در قامت کالاهایی دارای ارزش مبادله‌ای وارد چرخه تولید و مصرف می‌شوند.

در این زمینه، شکل‌های خاصی از تولید فرهنگی که در قالب کتاب‌های خودیاری، شبه‌معنویت‌های تقلیل‌یافته، و روایت‌های ساده‌سازی‌شده از عشق و عرفان عرضه می‌شوند—نمونه‌هایی چون قورباغه‌ات را قورت بده، بیشعوری، و ملت عشق—دیگر صرفاً محصولاتی فرهنگی نیستند، بلکه به داده‌ـکالاهایی بدل شده‌اند که ارزش آن‌ها عمدتاً از میزان مصرف‌پذیری و بازاری بودن‌شان ناشی می‌شود.

در چنین بستری، اصالت معنا به تدریج جای خود را به کارکردهای نمایشی و انگیزشی می‌دهد و ارزش‌های فرهنگی، نه بر اساس کیفیت درونی، بلکه بر مبنای قابلیت جذب مخاطب و تکرارپذیری در شبکه‌های اجتماعی بازتعریف می‌شوند. این فرآیند نه‌تنها موجب زوال ارزش‌های اصیل فکری و زیبایی‌شناختی می‌شود، بلکه در سطحی کلان‌تر، به تثبیت الگویی از آگاهی می‌انجامد که در آن، مصرف داده بر تولید اندیشه اولویت دارد.

از مصرف کالا به مصرف معنا

فرآیند کالایی‌شدن، از سده‌های گذشته با کالاهای فیزیکی آغاز شد؛ اما در دوران متأخر، داده‌ها، احساسات، و حتی تجربه‌های زیسته نیز در قالب «محصول» بازتعریف شده‌اند. در نظام سرمایه‌داری دیرهنگام، آنچه عرضه می‌شود، تنها «شیء» نیست، بلکه «حالت ذهنی قابل فروش» است؛ چیزی که فرد می‌خرد تا با آن تصویری از خویش بسازد.

کتاب‌هایی چون قورباغه‌ات را قورت بده یا بیشعوری، در ظاهر برای «یاری‌رساندن» نوشته شده‌اند، اما در عمل، به بخشی از صنعت خودیاری بدل شده‌اند؛ صنعتی که نه بر مبنای تحول عمیق، بلکه بر اساس مصرف سریع و احساس موقتی کنترل بنا شده است. «معنا» در این فضا، همانند یک قهوۀ فوری مصرف می‌شود: داغ، زودگذر و بی‌عمق.

این وضعیت را می‌توان با مفهومی از انجیل متی پیوند زد؛ جایی که آمده است: «زیرا هر کس که دارد، به او داده خواهد شد و افزون خواهد گردید؛ و از آن کس که ندارد، همان هم که دارد، گرفته خواهد شد.» (متی ۱۳:۱۲)

در اقتصاد داده‌محور نیز، کسانی که دیده می‌شوند، بیشتر دیده می‌شوند؛ و آن‌هایی که در حاشیه‌اند، حتی آن اندک امکان رؤیت‌شان نیز تحلیل می‌رود. این عدالت معکوسِ الگوریتمی، نظامی از ارزش تولید می‌کند که برپایۀ قابلیتِ جلب توجه استوار است، نه بر پایهٔ حقیقت، عمق، یا اصالت.

مصرف‌گرایی نمادین و بحران سوبژکتیویته

در چنین نظامی، مصرف داده نه به‌واسطۀ نیاز، بلکه به‌منظور نمایش انجام می‌شود. فرد کتاب نمی‌خواند برای دانستن، بلکه برای آن‌که تصویری از «کسی که می‌خواند» ارائه دهد. این الگوی مصرفی، شکلی از «خودـبرندسازی» را پدید می‌آورد که در آن سوژه، خود را همچون کالا بازتولید می‌کند.

همان‌گونه که در اقتصاد کالا، ارزش شیء به واسطۀ جایگاه اجتماعی مصرف‌کننده تعیین می‌شود، در اقتصاد داده نیز، معنا نه از عمق محتوایی، بلکه از قابلیت بازنشر، ترند شدن و لایک خوردن نشأت می‌گیرد. به همین سبب، کتابی مانند ملت عشق، با وجود روایت‌های سطحی و گاه تحریف‌شده از عرفان، به یک محصول فرهنگی پرمصرف بدل می‌شود—نه به‌دلیل کیفیت، بلکه به‌دلیل قدرتش در تولید تصویری «معنوی اما شیک» از مخاطب.

بازگشت به اصالت، بازسازی معنا

در جهانی که معنا کالایی شده و اصالت، در محاق فراموشی است، پرسش از چگونگی بازسازی ارزش‌های بنیادین بیش از پیش اهمیت می‌یابد. شاید نخستین گام، خروج از چرخه مصرف سریع و بازگشت به تجربه‌هایی باشد که زمان‌بر، ناپر زرق و آرام‌اند؛ تجربه‌هایی که کمتر «دیده می‌شوند» اما بیشتر «زیسته می‌شوند».

بازسازی معنا، مستلزم بازیابی نوعی مقاومت در برابر مصرف‌گرایی ذهنی است—نوعی سکون، خلوت، و تأمل. شاید آنچه نیاز داریم، نه محتوای بیشتر، بلکه خاموشی‌های پربارتر باشد؛ و نه انگیزش‌های لحظه‌ای، بلکه گفت‌وگوهایی درونی، طولانی و صادقانه.

در جهانی که هر چیزی به کالا تبدیل می‌شود، شاید شجاعانه‌ترین عمل، نخریدن باشد؛ و شریف‌ترین پاسخ، سکوت.

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه