هیچ کس منکر وجود مشکلات جدی در کشور نیست. اما سئوال این است که برای برون رفت از وضع موجود به وضع مطلوب چه باید کرد؟ پیشنهاد من "رئیسجمهور طراز" و "دولت گفت وگوی ملی" است.
منظور من از طراز، تناسب شخص رئیسجمهور و تیم همکار او با شرایط کشور است. حال ایران خوب نیست!
برای ایجاد حال خوب برای ایران و ایرانی در سه بازه زمانی کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت نیاز به برنامه ریزی دقیق، پژوهش محور و جامع و مانع است و برای تهیه راهبردها و برنامههای اجرایی در سطح خرد و کلان همه باید پای کار بیایند.
مسأله ما بیش از آنکه ساختار باشد، فرهنگ تعامل و همکاری است. از امام امت تا رهبر انقلاب و بسیاری از دلسوزان جامعه می گویند "ما می توانیم" درست هم می گویند ما می توانیم مشکلات را حل کنیم، اما در سایه همدلی؛ همکاری و همدرکی! ما خیلی کارها می توانیم بکنیم اما متأسفانه نمی توانیم با هم گفت وگو کنیم! گفت وگو سرآغاز هم درکی و همدلی و همکاری است؛ اگر اراده عالی بر این قرار بگیرد که از همه دلسوزان ایران و اسلام در مدیریت کشور استفاده شود باید باب گفت وگو در سطح ملی باز شود. امروز پرسش های اصلی برای رئیس جمهور طراز این هاست:
۱. چگونه می توان مانع مهاجرت نخبگان شد؟
۲. و از آن مهمتر چگونه می توان زمینه بازگشت سرمایه انسانی و اقتصادی ایرانیان مقیم خارج از کشور را برای ساخت وطن فراهم کرد؟
۳. چگونه می توان از همه ظرفیت نیروهای انسانی، فارغ از نگاه جناحی برای حل مشکلات کشور استفاده کرد؟
۳. چگونه می توان در روابط بین الملل سیاست موازنه مثبت در چارچوب اصل نه شرقی، نه غربی و با رویکرد هم شرقی، هم غربی را در چارچوب منافع ملی محقق کرد؟
۴. چگونه می توان دولتی تشکیل داد که ظرفیت و شرح صدر او همه ایرانیان را در بر بگیرد؟
۵. چگونه می توان جایگاه رئیسجمهور را به طراز شخص اول مملکت بعد از مقام رهبری برگرداند؟
ایران رجل سیاسی می خواهد"رجل" نه لزوما جنس مذکر! این که مرد باشد یا زن، معمم باشد یا مکلا مهم نیست؛ مهم این است که سینه ای فراخ در حد و اندازه همه ایرانیان داشته باشد.
رجل سیاسی یعنی کسی که بتواند اهل تعامل با ارکان نظام و هسته سخت و نرم قدرت در داخل و چانه زنی با دولت های خارجی باشد.
رئیسجمهور طراز باید فقط از خدا بترسد و پروای مردم را داشته باشد. رئیسجمهور باید بتواند هم زمان با مدیریت و هدایت کلان کشور در کنار مردم باشد.
او باید همه را ببیند: کارگر، کارفرما، تولید کننده، مصرف کننده، پسران و دختران جوان، زنان و مردان با تجربه، شهری، روستایی، افراد توانمند، افراد توان یاب، طلبه، دانشجو، اهل هنر و اهل مسجد، موافق و مخالف، و برای شنیدن همه صدا ها گوش شنوایی داشته باشد.
برای رسیدن به چنین جایگاهی ایران به " دولت گفت وگوی ملی" نیاز دارد. و حاکمیت به "میز گفت وگوی صبورانه"
میزی که همه نحلههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دانشگاهی و حوزوی را در بر بگیرد. و راه برای طرح همه اندیشه ها و دیدگاه ها و انتخاب بهترین ها هموار باشد.
شاید مهمترین عامل جذب مردم و جریان های سیاسی به ندای امام خمینی همین بود امام به مردم احترام گذاشت، خود را به مردم تحمیل نکرد، به مردم آگاهی داد اما در نهایت گفت: "پیشنهاد من جمهوری اسلامی است" رسانه ها را آزاد کرد، به احزاب چپ و راست آزادی داد، باب گفت وگو را در تلویزیون باز کرد و اگر نبود خشونت تروریست ها و تحمیل جنگ و اگر نبود زیاده خواهی ها و تنگ نظری ها و اگر نبود هواهای نفسانی، قطار انقلاب برای همه جا داشت و در پرتو منطق"همه با هم"، گره ها گشوده و مشکلات حل می شد.
اما برای اصلاح امور هیچ وقت دیر نیست. حادثه تلخ و ناگوار سقوط سخت بالگرد حامل رئیس جمهور و همراهان شهیدش با همه تلخی ها می تواند فرصتی برای "بازگشت به سنت بنیانگذار" باشد.
و این میدان "رئیسجمهور طراز" می خواهد. رئیسجمهوری که بتواند بین آن روز ها و امروز پل بزند، بین واقعیت و آرزوها پل بزند و چسب انسجام همه مردم ایران باشد.| جماران