تقارن 16 آذر با روز جمعه و تعطیل را میتوان به طعنه نمادی از تعطیلی سیاست در دانشگاههای ایران دانست که حالا نه شبیه پیش از انقلاباند نه دهههای 60 و 70 و 80 و یک دلیل میتواند تنوع آنها و پولی شدن بخشی از دانشگاهها باشد اما به لطف دخالت اصولگرایان در نوع پوشش و سبک زندگی جلوههای دیگری از سیاست در دانشگاهها را شاهدیم.
دانشجویانی که در همین ساختار پرورش یافتهاند اما به جای تأثیرپذیری از دروس و استادان متأثر از بیرون و فضای مجازیاند و به جز دانشجویان سهمیهای دیگران ارتباط وثیقی با ایدیولوژی مرسوم ندارند جز مقنعه سیاه دختران دانشجو که به اقتضای حراست و نمره و نیاز به مدرک باید رعایت کنند.
این که از 36 سال بعد از اتمام جنگ هنوز سهمیههای خاص برقرار است از پرسشهای مشترک دانشجویان است و اگرچه در بحث مناطق محروم پذیرفتنی است اما در دیگر بخشها هیچ تناسبی با عدالت ادعایی ندارد و در برخی موارد نقض غرض است چون آنها هم جوانان همین مملکتاند و تحت تأثیر فضا و دیگران قرار میگیرند و الزاما در کادر و قالب تعریف نمیشوند مگر آنها که جذب تشکیلات مشخصی میشوند.
با این همه جفاست اگر گفته نشود 16 آذر 1403 شبیه 16 آذر 1402 نیست چون دولت تغییر کرده و نگاه وزیر علوم دولت فعلی با سلف خود کاملا متفاوت است.
کافی است نگاهی بیندازیم به آنچه آقای زلفی گل وزیر مرحوم رییسی پارسال همین موقع گفت و نوشت و مقایسه کنیم با آنچه از زبان آقای سیمایی صراف وزیر علوم دولت پزشکیان در برنامۀ تلویزیونی شنیدیم و از خانم مجری هم برای هدایت بحث به مسیر مورد علاقه و مألوف کاری برنیامد.
پارسال وزیر علوم دولت آقای رییسی برای این که نشان دهد دانشگاه ها چقدر سیاسی و بانشاطاند به حضور دولتیها در دانشگاهها به مناسبت 16 آذر اشاره کرد و گفت: امسال- یعنی پارسال - 80 مدیر از روسای قوا سه گانه، معاونان رییس جمهور، وزرا، معاون وزرا، استانداران و دیگر مدیران اجرایی در مراسم روز دانشجو در دانشگاه ها حضور یافتند.
این میزان حضور بیانگر این است که مسوولان دولت سیزدهم از حضور در محیط دانشگاه بیم ندارند چراکه دانشجویان را مثل فرزندان خود می دانند بنابراین با حلم و سعه صبر سخنان آنها را می شنوند. یکی از ویژگی های جمهوری اسلامی این است که هر کس در صورت داشتن شرایط لازم، می تواند با حضور در مناصب پیش بینی شده در بهبود وضعیت جامعه اثر گذار باشد.
وی ادامه داد: شاید دولت های قبلی اهل باند، گروه سیاسی و حزب بوده باشند اما در دولت آیت الله رییسی این موضوع نیست و می توان آینده کشور را به دست شما عزیزان سپرد.
مهمترین اقدام او البته استمرار کاری بود که در بنیاد ملی نخبگان و موسسه استنادی پایش فناوری انجام شده بود و اصرار داشت سامانه نان ( نظام نیاز ها و ایده ها) را مهم ترین دستاورد دوران وزارت خود معرفی کند: بارگذاری 10 هزار نیاز صنایع مختلف در این سامانه تا دانشجو نیازهای جامعه را بیابد واستاد در این زمینه ها تحقیق کند. به عنوان یک سامانه و مرتبط با بنیاد ملی نخبگان یا موسسه استنادی کار خوبی بود اما وزارت علوم فراتر از اینهاست و هر دانشگاه شأن مستقلی دارد.
سخنان وزیر کنونی اما هیچ شباهتی نداشت به آنچه سلف او در دولت رییسی مدعی بود و به صراحت گفت: فضای دانشگاه را فضای مطلوب نمیدانم. از بابت امید، نشاط و اعتماد. دانشجو در وضعیت روحی خوبی نیست. چون دانشجو احساس میکند اثرگذاری در کشور ندارد، نسبت به آینده شغلی نگران است و از مراودات کم بینالمللی خشنود نیست. یکی از مهمترین شاخصهای توسعه شادکامی است و این اینک وجود ندارد و بسیار خطرناک است. یک امید اندکی ایجاد شده است. باید اعتمادسازی کنیم دانشگاه باید امن باشد، نه امنیتی. در حالی که برخی با حسن ظن به دانشگاه سوءظن دارند
تأکید بر شادکامی به عنوان مبنای توسعه از نگاه جدید حکایت می کند. ادبیاتی که هرگز از زبان وزیر قبلی نمی شنیدیم:
-دانشگاه نهاد علم است. علم هم اجبار پذیر نیست. با علن نمی توان با زبان تحکم سخن گفت.- مخاطبان امروز ما نسل زد هستند. نسلی که ساختار بالا به پایین را نمی پذیرد.
وقتی خود وزیر علوم می گوید فضای دانشگاه مطلوب نیست و امید و نشاط و اعتماد ندارند و بر شادکامی اصرار دارد به این معنی است که در این مدت کوتاه طبعااتفاق خارق العاده ایجاد نشده اما بازگشت استادان اخراجی و کاهش فضای امنیتی و انتصاب رییسان دانشگاه که در کنار مولفه های دیگر مقبولیت هم داشته باشند از تفاوت هاست.
در مقام مقایسه میتوان گفت وزارت علوم دولت قبل با همان دولت تناسب داشت در شعار و آرمان و توجه به افراد خاص و وزارت علوم در این دولت بیش از هر موضوع دیگر دغدغه علم را مطرح می کند و مهم ترین اقدام در این مدت کوتاه البته بازگرداندن 150 دانشجوی تعلیقی است. 150 یک عدد نیست. 150 خانواده و 150 آینده است که داشت تباه میشد.
در میان سخنان دکتر سیمایی صراف این جمله از همه جالب تر بود: با حُسن ظن به دانشگاه سوء ظن دارند!
در دهه 20 یک خبرنگار غربی که به تهران آمده و به جاهای پر رفت و آمد مثل بازار رفته بود در توصیف نوشت: در نهایت نظم در حال بینظمیاند! حالا هم ایشان گفته با حُسن ظن، سوء ظن دارند.
سوای بازگرداندن دانشجویان تعلیقی که انجام شده مهمترین کاری که میتواند وزارت علوم در دوره جدید انجام دهد فراتر از ارتقای سطح کیفی و رفاه استادان استقلال دانشگاه و نجات آن از دست شبه علم است که نماد و نهاد علم را به خرافه آلوده بود. | عصر ایران