انقلاب در روستاهای شمال خراسان
تقابل با حزب رستاخیز
یادداشت – دکتر برات شمسا، تاریخ و فرهنگ شمال خراسان
امام خمینی(ره) در تاریخ 28 ماه صـفر 1395ق مصـادف بـا 21 اسـفند 1353ش در پاسخ استفتایی که از ایشان شده بود عضویت و فعالیت در حزب رستاخیز را حرام اعلام کرد. سوال و پاسخ مقلدین در قالب اعلامیهای در شیروان منتشر شد. به دنبال این مساله، زمانی که جلسه کانون حزب در روستای گلی از توابع بجنورد تشکیل شد دو نفر از حاضرین در جلسه به نامهای اصغر و محمود پاکدل، عضویت در حزب را بنا بر دستور امام شرعاً نادرست دانسته و گفتند: «یزید هم وقتی میخواست از امام حسین بیعت بگیرد، چنین حزبی را تشکیل داد. او هم همینطور، ولی ما بیعت نکردیم. بنا به گفته آقای خمینی، شرعاً درست نیست. ما باید آنچه را که پیشوایان و مجتهدین ما مثل آقای خمینی میگویند، عمل نمائیم.»
از اسناد ساواک برمیآید که طلبههای قمی در این زمان در منطقه بسیار فعّال عمل کردند و اطلاع مردم روستاهای توابع استان و از جمله روستای گلی مرهون فعالیتهای تبلیغی روحانیون مستقر در منطقه است. به عنوان نمونه در سال 1350 شیخ حبیبالله عزیزی از ساکنین روستا در صحبت با هم ولایتیهایش، امام خمینی را بر حق و شاه را غاصب اعلام کرد: «یادشده نامهای را به یکی از اهالی قریه داده و اظهار داشته چنانچه این نامه در منزلم پیدا شود، بدبخت خواهم شد و ضمناً در یکی از جلساتی که با شرکت چنـد نفـر در قریه مزبور تشکیل بوده، مشارالیه عکس خمینی را ارائه و اظهار داشته است که شاه ما این است و شاه محمدرضا، به زور حق شاه ما یعنی خمینی را غصب کرده است.»در سندی دیگر از فعالیتهای عزیزی در روستای کس بایر بجنورد در حمایت از امام خمینی گزارش شده است. وعاظ دینی و مذهبی با سخنان مذهبی در روستاهای دورافتاده نقش مهمّی ایفا کردند. در روستای قلعهچه شیروان از قـراء اسـتحفاظی پاسگاه طبس یگان بجنورد، سیدعبدالعلینفسنژاد فاخر به علت بیان سخنانی دینی مورد سوءظن قرار گرفت اما چون مدارکی علیه او به دست نیامد از سوی ساواک قوچان آزاد شد. در تاریخ 25 /4 /1353 گزارشهایی هم به ساواک بجنورد مبنی بر آموزش قرآن و اصول عقاید در روستای چهل حصار مخابره گردید
بعد از آن که انتخابات مجلس شورای ملی و سنا که در تاریخ سیام خرداد ماه سال 1354ش برگزار شد، در تاریخ 12/5/1354ش اعلامیهای دست نویس که در روستای زیارت از توابع شیروان پخش شد؛ به اجحافاتی که در حادثه پانزده خرداد در حق طلبهها و روحانیون قم انجام شد به شدت اعتراض شد. در ابتدای این اعلامیه نوشته شده بود: «ای مردم مسلمان مگر خبر از قم ندارید، آری چندان علما را گرفتند در حدود... نفر از علما را کشتند...» بعد از تحقیقات میدانی که نیروهای امنیتی انجام دادند افراد دخیل در توزیع و نشر اعلامیه مشخص و معرفی شدند. متهمین سه طلبه قمی بودند که در تابستان سال 1354 جهت امر تبلیغ دین به روستای زیارت آمده بودند، لذا دستور داده شد: «در قریه زیارت از توابع شیروان، سه نفر طلبه به اسامی عباس روحی فرزند براتعلی، محمدجعفر فرزند عبدالعلی و سیدمراد آسایش فرزند میرزاحسن وجود دارد که هر سه نفر در شهرستان قم به تحصیل اشتغال دارند و تابستان به علت تعطیل بودن مدارس، در قریه مذکور اقامت داشتهاند. احتمال دارد توزیع اعلامیـه مـورد بحـث از ناحیـه نامبردگان بوده باشد، لذا مقرر فرمایند از طریق ساواک قم تحقیقات لازم پیرامون نحوه افکار و عقاید مشارالیهم معمول دارند.»
مجدداً یک سال بعد (1355ش) گزارش شد که در روستای خرق[36]- از روسـتاهای شهرسـتان فاروج- علیه رژیم شاهنشاهی تبلیغات وسیعی در حال انجام است. «چند نفر از شهرستان قم به قریه خرق... وارد و با همکاری چند نفر از شناسان آنجا به اسامی سید ابراهیم جوادی و شیخ ابراهیم هدایتی و براتعلی گلزاری و خـان ولـی گلزاری در بین اهالی قریه مذکور تبلیغات مضره مینمایند.» در ادامه هم آمده بود: «دو نفر از طلاب علوم دینی حوزه علمیه قـم بـه اسامی جعفر روحی و عبـاس روحـانی فرزنـد حـاج براتعلی از اهالی قریه زیارت واقـع در 18 کیلـومتری شیروان میباشند، با شخصی به نام حاج اکبر غلامی بزاز که اهل و ساکن شیروان میباشد در تماس و دو نفر مذکور در فرصت مناسب از طریق تبلیغ دین، از خمینی طرفداری مینمایند و عدهای از اهالی آنجا را تحت تأثیر حرفهای خویش قرار دادهاند.»
در روستای سیاهدشت فاروج هم، شیخ غلامحسین پاکزاد از طلبههای حوزه علمیه قم و از اهالی روستای مذکور از رویه حکومت نسبت به رعایت امور دینی و شرعی به شدت انتقاد کرد: «نامبرده، فردی است ناراضی و ناراحت و اصولاً در برخورد با مردم اظهار میدارد به امید خدا این حکومت عوض و حکومت، دینی میشود.