آیا سودانی حامل پیام ترامپ است؟
سفر محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق به تهران، در شرایطی صورت گرفت که شایعاتی درباره مأموریت ویژه وی در انتقال پیام از سوی دونالد ترامپ به رهبران ایران بر سر زبانها افتاده است. این تحرکات در حالی انجام میشود که گمانهزنیها از تلاش ترامپ برای کاهش تنشها و حرکت به سمت مذاکره با ایران حکایت دارد.
محمد مهدی شهریاری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با عصر ایران، به صراحت اعلام کرده که مذاکرات میان ایران و آمریکا آغاز شده است. در عین حال، تحلیلگران نیز بر این باورند که سودانی بهعنوان میانجی، حامل پیام ترامپ درباره پرونده هستهای ایران و احتمال رفع تحریمها است. اما آیا این تلاشها میتواند مسیر تقابل دیرینه تهران و واشنگتن را به مسیری جدید بدل کند؟
در همین راستا، سخنان روز گذشته رهبر ایران نشاندهنده دیدگاه محوری نظام در قبال آمریکا و مسئله مذاکره است. حضرت آیت الله خامنه ای همچنین تأکید کرد که اقتصاد ایران میتواند بدون اتکا به سرمایهگذاری خارجی، به رشد ۸ درصدی دست یابد.
مذاکره یا مقاومت؛ کدام راه؟
طرفداران مذاکره بر این باورند که کاهش تنش با آمریکا میتواند به بهبود شرایط اقتصادی، رفع تحریمها و کاهش فشار بر مردم منجر شود. آنها مذاکره را ابزاری برای کاهش مخاطرات میدانند، نه نشانه ضعف. در مقابل، مخالفان مذاکره، آن را تلهای برای ایران میدانند که هدفی جز تضعیف نظام و دخالت در امور داخلی ندارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان خود، مسیر مقاومت را بهعنوان تنها راهکار واقعی برای رشد اقتصادی معرفی کرد و تأکید کرد که اقتصاددانان نیز بر عدم نیاز به سرمایهگذاری خارجی برای رشد اقتصادی صحه گذاشتهاند. این نگاه، بر پایه سیاستی استوار است که تعامل با قدرتهای بزرگ، بهویژه آمریکا، را تهدیدی برای استقلال کشور میداند.
پیام ترامپ؛ فرصت یا تهدید؟
اگر فرض کنیم ترامپ واقعاً به دنبال مذاکره با ایران است، چه عاملی باعث تغییر رویکرد وی شده است؟ آیا سیاست «فشار حداکثری» که در دوره اول ریاستجمهوری وی علیه ایران اجرا شد، شکست خورده است؟ یا اینکه انتخابات پیشروی آمریکا، ترامپ را به بازبینی سیاستهایش واداشته است؟
از سوی دیگر، ایران نیز باید مشخص کند که آیا پیام احتمالی ترامپ را فرصتی برای کاهش تنشها میبیند یا آن را حرکتی تاکتیکی برای بازگرداندن ایران به میز مذاکره میداند.
سفر محمد شیاع السودانی و تحرکات اخیر، بار دیگر گسلهای عمیق در سیاست خارجی ایران را نمایان کرده است. در یک سو، دیدگاه مقاومت که هرگونه مذاکره با آمریکا را نفی میکند و به خودکفایی اقتصادی تأکید دارد، و در سوی دیگر، دیدگاه تعامل که مذاکره را مسیری برای کاهش مشکلات میداند.
در نهایت، تصمیمگیری در این باره، به نوعی تعیینکننده مسیر آینده کشور خواهد بود. آیا ایران همچنان بر سیاست مقاومت در برابر آمریکا تأکید خواهد کرد یا اینکه تحولات منطقهای و بینالمللی، تهران را به بازبینی در سیاستهای خود وادار خواهد کرد؟ آینده نشان خواهد داد که ایران چگونه میان این دو مسیر، توازن برقرار خواهد کرد.