انقلاب در روستاهای شمال خراسان- قسمت سوم
یادداشت – دکتر برات شمسا، تاریخ و فرهنگ شمال خراسان
او در گزارش ساواک میگوید: این حکومت نادرست است کـه بـه اعمال دینی اهمیت نمیدهد و دین را از بین برده است؛ ان شاءالله زمانی بشود که هـر کس برخلاف دین رفتار کند مانند عربستان گردنش را و در صورتی کـه دزدی کنـد، دستش را قطع کنند و حکومت فعلی، یک حکومت بیگانه است.»
در شمال خراسان، روحانیون بیشترین فعالیتهای انقلابی را در روستاها انجام دادند. شیخ براتعلی خادمی از جمله وعاظ و روحانیونی بود که در روستاها و دهستانهای بجنورد به فعالیتهای تبلیغی علیه حکومت و سلطنت پهلوی اقدام کرد. در آذرماه سال 1348 ش، گروهبان دوم حسن جلالی که از اعضاء سپاه دانش روستای جهان واقع در دهستان بام، بخش بام و صفیآباد شهرستان اسفراین بود، گزارشی علیـه شـیخ براتعلـی خادمی تنظیم و ارسال کرد. در گزارش مذکور خادمی به «خراب کردن افکار عمومی نسبت به خدایگان شاهنشاه آریامهر و بدگویی از رژیم مشروطه» متهم شده بود. درباره اثرات و پیامدهای فعالیتهایی که ایشان در این باره انجام داده بود چنین آمده بود: «چون این گونه تظاهرات و تبلیغات مضره مسلماً ریشه و اساس دارد که دست عدهای دیگر در گرداندن آن [دیده] میشود و علاوه بر آن، به دیگر افراد این محیط کم و بیش تأثیر گذاشته برای مبارزات ایشان و به منظور عبرت گرفتن دیگران لازم است ایشان را در سازمان امنیت تحت محاکمه قرار داده تا جزای اعمال خویش را بـرای اولـین بـار علیرغم گفتههای خود قانون شکنیهای خود به رأیالعین ببیند.»
شیخ سعید صادقزاده طلبه علوم دینی و از اهالی روستای درق از توابع جاجرم در تاریخ 24/5/1353 ضمن گفتگو با یکی از اهالی روستای جلگه دانیـال، با تعریف و تمجید از امام خمینی از «وضع مملکت و شخص اعلیحضرت همایونی انتقاد کرده و میگویـد هیچ کس در این مملکت از این وضع موجود راضی نمیباشد.» همچنان که در خردادماه سال 1354 ش مهرآموز- ریاست ساواک بجنورد- به فرماندهی منطقه ژاندارمری آن شهرستان نوشت که برخی از طلبههای حوزه علمیه قم به روستای ایور رفتند و در این روستا به فعالیتهای دینی و سیاسی با هدف آگاهیسازی مردم و ساکنین روستا پرداختند.
روحانیون و طلبههایی که به روستاهای اطراف میرفتند نه تنها علیه مسائل سیاسی کشور و رویدادهای حکومت موضعگیری داشتند؛ بلکه در برخورد با جریانهای ضالّه هم به شدت حسّاس بودند. در دیماه سال 1355 ریاست ساواک بجنورد در جلسه شورای هماهنگی شهرستان، از فعالیـت ضد بهائیگری در روستای چمنبید از توابع دهستان آلمه بخش سملقان شهرستان مانـه و سـملقان خبر داد: «یک نفر آخوند و اشخاصی به نام صـداقت و رضـاپور در مـورد مسـاله بهـائیگری صحبتهایی کردهاند. به گروهان ژاندارمری چمن بید دستور داده شود کـه از منبـر رفتن آخوندی که این مسائل را مطرح میکنـد ممانعـت نمـوده و از تبلیغـات ضـد بهائیگری به شدت جلوگیری، تا از اتفاقات احتمالی جلوگیری شود.
حوادثی که در سال 1356 اتفاق افتاد این سال را با سالهای قبل بسیار متفاوت کرد. اولین حادثه وفات آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی بود. حاج آقا مصطفی در اول آبانش 1356 ش به صورت کاملاً مشکوک از دنیا رفت. خبر وفات ایشان با سرعت در تمام شهرهای ایران منتشر شد. بیشتر مردم این اقدام را از سوی ساواک و هدف آن را ضربه زدن به نهضت تعبیر کردند. حضرت امام از این حادثه به الطاف خفیه الهی تعبیر کردند. رحلت ناگهانی او باعث شد تا روند تحولات انقلاب در اغلب شهرهای کشور شدّت گیرد. جلسات ترحیم فرصت خوبی را ایجاد کرد تا نیروهای انقلاب با برپایی جلسات، برای آینده و روند انقلاب هم برنامهریزی کنند. همچنان که در این جلسات حاضرین با صراحت و آشکارا برای سلامتی امام دعا و خواستار بازگشت هر چه سریعتر ایشان به کشور شدند.
احساس خطر و نگرانی حکومت از بازتاب درگذشت حاج آقا مصطفی خمینی بر عصبانیت رژیم افزود و دولت را بر آن داشت تا جهت مبارزه با مخالفان مذهبی و از جمله روحانیون، مقالهای بر ضد امام، در روزنامه اطلاعات در مورخ 17 دیماه 1356 ش منتشر سازد. مقاله تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات درج گردید. انتشار این مقاله با واکنش جدی علما و روحانیت و مردم قم روبرو شد و زمینه را برای قیام مردم قم در نوزدهم دی ماه فراهم ساخت.
بعد از وفات حاج آقا مصطفی خمینی؛ طلبهها در حوزه علمیه سلطانیه بجنورد نوارهای سخنرانی که به مناسبت چهلم فوت فرزند امام در قم ضبط شده بود را مخفیانه بین همدیگر توزیع کردند. شیخ ابراهیم رضایی از روحانیون مشهد و از واعظین همه ساله محرم در روستای عرب بجنورد بود.