یادداشت- دکتر برات شمسا
اسناد بالادستی که میتوان تحلیل را بر آن استوار ساخت، عبارتند از: "در سیاست خارجی ترجیح شرق بر غرب؛ ترجیح همسایه بر دور؛ ترجیح ملتها و کشورهایی که با ما وجه مشترک دارند بر دیگران، یکی از اولویتهای ماست." (29 بهمن 96 - آیتالله خامنهای) یا در جایی دیگر: "برخی از این حرفها تکرار حرفهای خصمانه است. ایران با چین ارتباط برقرار میکند، آنها عصبانی میشوند. با روسیه ارتباط سیاسی و یا اقتصادی برقرار میکند، آنها عصبانی میشوند."
وی همچنین در دیدار با خبرگان در شهریور 96 فرمودند: "یکی از عناوین مهم این انقلاب ‘نه شرقی، نه غربی’ بود. امروز شرق وجود ندارد، غرب وجود دارد با کمال قوت و قدرت. نه غربی یعنی چه؟ یعنی مجذوب غرب نباشیم، تحت تأثیر غرب نباشیم. معنای نه شرقی هم همین است. ممکن است امروز دیگر شرقی نباشد." و در 25 مهر 97 میگویند: "نگاه باید طرف شرق باشد. نگاه به طرف غرب و اروپا و مانند اینها برای ما جز معطل کردن، جز دردسر، جز منت کشیدن و کوچک شدن هیچ اثری ندارد. باید نگاهمان طرف شرق باشد."
آنچنان که گفتم، اینها بخشهایی از دیدگاه رهبر انقلاب است که بر اساس آن میتوان سیاست گسترش نگاه به شرق و همسایگان شرقی و شمالی و شمالشرقی را ضروری دانست. همه سخنان راهبردی مقام معظم رهبری میتواند یک سند بالادستی تلقی شود.
پس، توجه به شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هیچگاه به صورت عمیق درک نشد و به همین نسبت هم بهایی و وزنی نگرفت. ما باید نه آنکه توجه به جهان غرب و عرب (با مسئله آمریکا و اروپا و فلسطین) را از اولویت خارج کنیم، اما میتوانیم یا همزمان به هر دو بال جغرافیایی خود بها بدهیم یا اگر بال شرقی فلات ایران اولویت اول نیست، لااقل شرق و شمال و آسیای مرکزی و همسایگان را در چارچوب جغرافیای خود، جایگاهی با اولویت دوم بدهیم.
به نظر میآید توجه دولت جدید نیز در راستای نگاه به شرق است که انتخاب تاجیکستان برای سفر به آسیای مرکزی، و بعد از آن، حضور در مسکو و امضای پیمان استراتژیک، میتواند هم تداوم سیاست خارجی دولت قبلی باشد و هم دولت فعلی که هر دو بر اساس اسناد بالادستی و درک و ضرورت اولویت دادن به حوزه شرق، تعریف شود. هر گامی در این مسیر توجه به ظرفیتهای ناگشوده در روابط است که میتواند منافع ملتها را تأمین نماید.
توازندهی به غرب و شرق ایران
اول، این دولت با پیش کشیدن تداوم سیاست کلی نگاه به شرق دولت قبل و همچنین تأکید بر گسترش مناسبات با همسایگان، میتواند بهترین فرصت برای کار در حوزه فرهنگی فلات ایران در آسیای مرکزی با محوریت تاجیکستان را فراهم کند. اما حالا و اکنون برای ما فرصتی گرانقدر فراهم شده تا با بسط و گسترش فرهنگ فارسی و توجه به مبانی مشترک تمدنی و میراث یکسان، بال شمالشرقی فلات ایران را به زنجیره ظرفیتهای موجود در سیاست خارجی بیفزاییم.
دوم، جنگ غرب با روسیه در اوکراین و تداوم آن، فرصتی مناسب برای ماست. روسیه در جغرافیای خود در ناحیه غرب راهش مسدود شده است. در بخش شرقی، چین تنفسگاهی است و در جنوب، ایران. اما در قفقاز و در آسیای مرکزی که مدنظر است، غرب در پی آن بوده و خواهد بود تا راه روسیه را در تاجیکستان، قزاقستان، ترکمنستان و نیز... ببندد. پس همکاری در زمینه خنثیسازی تحریمها و مقابله با نفوذ غرب در منطقه، محور دیگری برای همکاریها خواهد بود.
سفر پزشکیان به کشور فارسیزبان تاجیکستان میتواند در اولویت اول، پایگاه حضور اقتصادی ما در آسیای مرکزی باشد.
نگاه به شرق
ما در روابط با تاجیکستان فراز و نشیب داشتهایم. گاهی برخی از مناسبات در حوزه ژئوپلیتیک و استراتژیک را فدای برخی مسائل کردیم که افق چندانی در خطمشی پیش روی خود نداشت. اینک باید با درس گرفتن از آن، همکاری را در همه زمینهها ارتقا دهیم. اولین پیشنهاد آن است که نظیر توافقات بیستساله با روسیه که در پی آن هستیم، با تاجیکستان هم شروع کنیم به تدوین و تنظیم آن. چرا با این کشور روابط راهبردی نداشته باشیم؟ لازمه این کار همگرایی ذهنی در پیدا کردن جایگاه در سیاست خارجی دو کشور است. آن پیمان نشان از ارتقای مشارکت دارد. ما همچنان که در دور اول آمدن طالبان، همکاری راهبردی با تاجیکها داشتیم، امروزه هم نیازمند آن همکاری خواهیم بود. نباید سیاست ما در توجه به شرق، هنگامی باشد که تهدیدی از این ناحیه متوجه ما گردد. آیا این که آسیای مرکزی برای ما تهدید نبود، باید نتیجهاش آن باشد که پس در اولویت مناسبات با ما قرار نگیرد؟ این نگرش باید تغییر یابد و این منطقه هم در اولویت همکاریهای همهجانبه در شرایط صلح قرار گیرد تا تبدیل به یک تهدید نشود. این یک اصل منطقی است! عوامل مختلف تاریخی و فرهنگی و تمدنی مشترک، مهمترین بستر ضرورت توجه به شرق است. آیا آسیای مرکزی اولویت و طرف توجه خواهد بود؟
تأثیرات نگاه به شرق بر خراسانها
اما قدر مسلم، هرچه نگاه به شرق و همسایگان شرقی و شمالشرقی (از آسیای مرکزی تا شبهقاره هند و افغانستان تا به روسیه) از طرف مناسبات خارجی ایران افزایش یابد، تأثیرات مسلم و یقینی آن بر استانهای همجوار در شمالشرق هم خواهد بود. ما میدانیم که وقتی به جای امپراتوری روسیه، شوروی آمد، تا 1990، مرزهای ما در آن مناطق بسته شد و هیچ تجارت کلانی رخ نداد و راهها در این مناطق به بنبست سیاسی رسید. بعد از فروپاشی، هرچند به جایگاه بایسته خود نرسید اما مرزها باز شد و گشایشهای اقتصادی، هرچند کم و ناقص، ولی رخ داد. پس، عمیق شدن و گسترش یافتن مناسبات با همسایگان در شرق و آسیای مرکزی، یقیناً آنچنان که تاکنون به صورت ناقص اثر داشته است، تأثیربخش و موجب رونقبخشی راهها، تجارت، تبادل کالا، عمران و آبادانی مسیرها و ظرفیتها خواهد بود. عمقبخشی به نگاه به شرق سبب خواهد شد تا همه ظرفیتهای بالقوه ما در این سرحدات هم به فعلیت برسد.
در مقام مقایسه عرض میکنم که تعداد سفرهای سالانه مقامات به کشور عراق، آیا قابل مقایسه با تعداد سفرها به مثلاً ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، روسیه، قرقیزستان و قزاقستان است؟ پس، توجه به همسایگان فلات ایران در شمالشرق، آبادانی استانهای سرحدی را هم فراهم میکند. پس به صورت طبیعی ما در خراسان باید طرفدار گسترش روابط با شرق باشیم و از دیدگاه نگاه به شرق طرفداری و حمایت کنیم و میکنیم. ما میدانیم هرچه روابط ما با آسیای مرکزی و روسیه گسترش یابد، یکی از اثرات آن بهسازی زیرساختها، رونق تبادل کالا و تجارت، همگراییهای فرهنگی، اشتغالزایی و... در مجاورت مرزها خواهد بود.
کلام آخر آن است که سیاست توجه و نگاه به شرق (حتی در اولویت دوم) غیر از ایران، برای ما هم که مسقطالرأس ما در شرق است و در شمالشرق میزییم، افقگشایی خواهد کرد؛ چرا که سرحداتنشینیم در خراسانات.