ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «اترک» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

خبرهای روز

اسماعیل گرامی مقدم، فعال سیاسی اصلاح طلب در گفت و گوی تفصیلی با روزنامه اترک:

اگر مذاکره‌ای در آینده شکل بگیرد: مذاکره باید مستقیماً میان ایران و آمریکا صورت گیرد، نه از طریق واسطه‌ها

اسماعیل گرامی مقدم در گفت و گو با اترک بیان داشت: رهبر انقلاب به‌صراحت فرمودند که مذاکره با آمریکا، زمانی که تحت فشار حداکثری باشد، منطقی، عزتمندانه و شرافتمندانه نیست. طبیعتاً، وقتی تیم ترامپ با سیاست فشار و تحریم به میز مذاکره می‌آید، ایران نیز حاضر به گفت‌وگو نخواهد بود. با توجه به این شرایط، اگر مذاکره‌ای در آینده شکل بگیرد، تنها زمانی خواهد بود که شرایط آن منصفانه، منطقی و عزتمندانه باشد. ایران و آمریکا تنها زمانی وارد گفت‌وگوی واقعی خواهند شد که هر دو طرف بپذیرند که در یک معامله، باید منافع متقابل در نظر گرفته شود. بنابراین، ایران همچنان در موضعی ایستاده است که بتواند در مذاکرات، با دست بالا وارد شود. در صورت تحقق این شرایط، امکان مذاکره میان ایران و آمریکا وجود خواهد داشت، اما هرگونه توافقی باید بر پایه احترام متقابل و تأمین منافع ملی ایران باشد. مذاکرات باید مستقیماً میان ایران و آمریکا صورت گیرد، نه از طریق واسطه‌ها

روزنامه اترک در ادامه سلسله گفت‌وگوهای تحلیلی و سیاسی، این‌بار میزبان یکی از چهره‌های سرشناس اصلاح‌طلب کشور، دکتر اسماعیل گرامی‌مقدم، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه بجنورد، قائم‌مقام حزب اعتماد ملی و عضو حقیقی جبهه اصلاحات ایران اسلامی بود. در این نشست، پیرامون موضوعات کلیدی همچون وفاق ملی، عملکرد دولت جدید، سیاست خارجی ایران، بازگشت ترامپ به قدرت و چالش‌های اقتصادی کشور گفتگو شد. مشروح این گفتگو را در ذیل میخوانید:

آقای گرامی‌مقدم، از اینکه دعوت ما را پذیرفتید سپاسگزارم. خوش‌آمدید! اگر در ابتدای گفتگو نکته‌ای مدنظر دارید، با مخاطبان در میان بگذارید.

اسماعیل گرامی‌مقدم: عرض سلام و ادب دارم خدمت شما، بینندگان و شنوندگان محترم. همچنین فرارسیدن نیمه شعبان را به همه مردم شریف ایران تبریک می‌گویم و برایشان سعادت و سلامتی آرزو دارم.

اترک: جناب آقای دکتر گرامی‌مقدم، سال جاری را که رو به پایان است، می‌توان یکی از پرتلاطم‌ترین سال‌ها در حوزه داخلی و بین‌المللی دانست. در عرصه داخلی، قرار بود انتخابات ریاست‌جمهوری طبق برنامه در سال آینده برگزار شود، اما حادثه تلخ سقوط بالگرد در اواخر اردیبهشت‌ماه که منجر به شهادت رئیس‌جمهور و تعدادی از مسئولان ارشد کشور شد، شرایط را تغییر داد و کشور شاهد برگزاری یک انتخابات زودهنگام بودیم. با وجود مشارکت ۴۰ درصدی در دور نخست و ۵۰ درصدی در دور دوم، دکتر مسعود پزشکیان، نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان و اعتدالیون، به پیروزی رسید. این در حالی است که معمولاً در چنین سطحی از مشارکت، پیروزی یک نامزد اصلاح‌طلب کمتر محتمل بود. اما پس از پیروزی آقای پزشکیان، مفهوم وفاق ملی وارد ادبیات سیاسی ایران شد؛ مفهومی که در جریان تبلیغات انتخاباتی مطرح شد، اما برخلاف بسیاری از نظریات کلان سیاسی، پیش‌تر به‌صورت عمیق و ساختاریافته از سوی اندیشکده‌ها یا احزاب مورد مطالعه و تبیین قرار نگرفته بود. همین امر باعث شد که تفسیرهای متفاوتی از وفاق ملی در فضای سیاسی و اجتماعی کشور شکل بگیرد. برخی از کنشگران سیاسی آن را صرفاً به معنای تقسیم جایگاه‌ها و سمت‌های سیاسی تعبیر کردند، در حالی که برخی دیگر وفاق ملی را هم‌گرایی مجموعه حاکمیت برای حل مسائل و مشکلات اساسی کشور دانستند.

با توجه به سابقه و تجربه طولانی شما در عرصه سیاست، تحلیل و دیدگاهتان نسبت به مفهوم وفاق ملی چیست؟ و با گذشت شش ماه از آغاز به کار دولت وفاق ملی، چه ارزیابی‌ای از عملکرد این دولت و مجموعه حاکمیت در تحقق این مفهوم دارید؟

اسماعیل گرامی‌مقدم: بله، ممنون. پیش از آنکه به موضوع وفاق ملی بپردازم، لازم می‌دانم نکته‌ای را درباره شرایط پیش از انتخابات مطرح کنم. پس از حادثه تلخ سقوط بالگرد و شهادت رئیس‌جمهور فقید، کشور به‌سرعت وارد فرآیند انتخاباتی شد که پیش‌بینی نشده بود. در چنین شرایطی، طبیعی بود که فعالان سیاسی فرصت چندانی برای تصمیم‌گیری دقیق نداشته باشند و تحت فشار قرار بگیرند. با این‌حال، معتقدم جبهه اصلاحات یکی از هوشمندانه‌ترین تصمیمات را در این انتخابات اتخاذ کرد.

با توجه به کاهش مشارکت در انتخابات پیشین مجلس، جبهه اصلاحات با این شرط وارد انتخابات شد که گزینه‌های موردنظر خود را پیش از بررسی صلاحیت‌ها معرفی کند. در نتیجه، نامزدهای متعددی که تمایل داشتند در چارچوب اصلاح‌طلبی فعالیت کنند، به جبهه اصلاحات مراجعه کردند و در این میان، دکتر مسعود پزشکیان یکی از گزینه‌های اصلی بود. البته، آقای پزشکیان پیش‌تر نیز در انتخابات ۱۴۰۰ به جبهه اصلاحات پیوسته و جزو سه نامزدی بودند که رأی بالایی در این جریان کسب کردند. بنابراین، ایشان از ابتدا خاستگاهی اصلاح‌طلبانه داشتند و نقطه عزیمت‌شان از همین تفکر بود.

افتخار داشتم که از سال ۱۴۰۰ در حلقه اول مشاوران و همراهان آقای پزشکیان باشم و در مسیر انتخاباتی به ایشان کمک کنم. در نهایت، پس از تأیید صلاحیت‌ها، آقای پزشکیان موفق شد رأی دو‌سوم اعضای جبهه اصلاحات را به خود اختصاص دهد و به‌عنوان نامزد نهایی معرفی شود. اما چرا در این انتخابات، برخلاف برخی پیش‌بینی‌ها، نامزد اصلاح‌طلبان به پیروزی رسید؟

یکی از دلایل اصلی این بود که حتی بخشی از طرفداران جریان رقیب نیز با توجه به عملکرد ضعیف آن جریان، به سمت یک اصلاح‌طلب میانه‌رو متمایل شدند. به همین دلیل، مشاهده کردیم که بخشی از آرایی که در انتخابات گذشته به شهید رئیسی داده شده بود، در این دوره به آقای پزشکیان اختصاص یافت. البته این جابه‌جایی آرای چند میلیون نفری تأثیر محدودی داشت، اما ماشین انتخاباتی جبهه اصلاحات زمانی که فعال شد، مسیر پیروزی آقای پزشکیان را هموار کرد.

اگر ۱۷ میلیون رأی دکتر پزشکیان را از مجموع آرا کسر کنیم، میزان مشارکت در انتخابات به شدت کاهش می‌یافت که مشروعیت نظام را زیر سؤال می‌برد. از این منظر، اصلاح‌طلبان با ورود به انتخابات، اقدام مهمی در جهت حفظ حداقل ویترین مردم‌سالاری جمهوری اسلامی انجام دادند. در دور دوم انتخابات، مشارکت ۵۰ درصدی رقم خورد که این نشان‌دهنده احیای امید و اعتماد در جامعه بود.

یکی از کلیدی‌ترین محورهای تبلیغاتی آقای پزشکیان، بحث وفاق ملی بود. ایشان همواره تأکید داشتند که تا زمانی که اختلافات و درگیری‌های سیاسی ادامه داشته باشد، مشکلات کشور حل نخواهد شد. در واقع، کلیدواژه وفاق ملی از همین نگاه استخراج و تبیین شد.

اما تفاوت آقای پزشکیان با برخی دیگر از سیاستمداران در این بود که ایشان صرفاً شعار نداد، بلکه در عمل نیز برای تحقق وفاق ملی گام برداشت. به‌عنوان مثال، علی‌رغم اینکه در تئوری‌های مدیریتی و حکمرانی، همراهان و همفکران یک رئیس‌جمهور باید در مسندهای مدیریتی قرار بگیرند، آقای پزشکیان حدود دو‌سوم اعضای دولت خود را از میان اصولگرایان میانه‌رو انتخاب کرد. همچنین، ۱۸ استاندار از ۳۱ استاندار کشور اصلاح‌طلب نبودند.

این‌ها اقداماتی بود که نشان داد رئیس‌جمهور در تحقق وفاق ملی جدی است و حاضر است برای آن، هزینه سیاسی بدهد. اما در این میان، وفاق ملی یک جاده دوطرفه است. آقای پزشکیان دست دوستی دراز کرد، اما این حاکمیت است که باید دست او را بفشارد و همراهی کند. وفاق ملی زمانی به معنای واقعی محقق می‌شود که سران کشور و سایر ارکان حاکمیت نیز برای حل مسائل اقتصادی، سیاسی و بین‌المللی همسو و هم‌قدم شوند.

متأسفانه، تاکنون این همراهی در سطحی که انتظار می‌رفت، رخ نداده است. در برخی حوزه‌ها، نشانه‌هایی از همکاری دیده شده، اما در مسائل کلان کشور هنوز وفاقی شکل نگرفته است. اگر حاکمیت در مسیر همراهی با رئیس‌جمهور گام برندارد، نه‌تنها اقدامات دکتر پزشکیان به نتیجه نخواهد رسید، بلکه موجب ناامیدی و سرخوردگی طرفداران و رأی‌دهندگان او نیز خواهد شد.

امیدواریم که در مهم‌ترین چالش‌های کشور، از جمله مسائل اقتصادی و اجتماعی، شاهد تعامل و همکاری بیشتری بین ارکان حکومت باشیم، تا بتوانیم گامی در جهت بهبود وضعیت کشور برداریم و از مشکلاتی که مردم امروز با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند، فاصله بگیریم.

اترک: سپاسگزاریم. از زمان آغاز به کار دولت چهاردهم، کشور با چالش‌ها و بحران‌های متعددی در حوزه سیاست خارجی مواجه بوده است. از همان روزهای نخست، شاهد ترور شهید هنیه در تهران بودیم و در ادامه، بحران تداوم جنگ غزه و پاسخ‌های نظامی متقابل میان ایران و رژیم صهیونیستی به این تنش‌ها دامن زد. سپس، ترور شهید حسن نصرالله و در نهایت سقوط بشار اسد در سوریه، معادلات منطقه‌ای را بیش از پیش پیچیده کرد. با این حال، شاید مهم‌ترین تحول در سطح بین‌المللی، بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در ایالات متحده باشد. مجموعه این رخدادها، هر یک به‌تنهایی می‌توانست زمینه‌ساز بحران‌های جدی داخلی و بین‌المللی شود، اما حالا تمامی این تحولات ظرف کمتر از شش ماه رخ داده‌اند. از سوی دیگر، رویکرد ترامپ در قبال ایران از همان ابتدا با تناقضات و تغییرات آشکار همراه بوده است. در ابتدای کار، او اعلام کرد که تنها خواسته‌اش از ایران، عدم دستیابی به سلاح هسته‌ای است. پس از آن، مقامات ایرانی، از جمله وزیر امور خارجه و رئیس‌جمهور، تأکید کردند که ایران، با استناد به فتوای رهبر انقلاب، هیچ‌گاه به دنبال سلاح هسته‌ای نبوده و نخواهد بود. اما ناگهان، ترامپ یادداشتی را درباره ایران امضا کرد که اگرچه در لحظه امضا فاقد ضمانت اجرایی بود، اما او صراحتاً اعلام کرد که در صورت نیاز، آن را به مرحله اجرا خواهد گذاشت. در این یادداشت، مسائلی فراتر از موضوع هسته‌ای مطرح شد؛ از محدودیت‌های مربوط به سلاح‌های متعارف ایران گرفته تا موضوعات دیگر که فضای دیپلماتیک را به‌طور ناگهانی تغییر داد.

در ادامه، موضع رهبر انقلاب درباره مذاکره مشخص شد و در ۲۲ بهمن، رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه ایران بار دیگر تأکید کردند که موارد مطرح‌شده در یادداشت ترامپ را به هیچ عنوان نمی‌پذیرند و روی این موارد مذاکره نخواهند کرد.

با توجه به اینکه ترامپ برای چهار سال آینده در رأس قدرت خواهد بود و در همین مدت کوتاه، رویکردی تهاجمی در قبال ایران و دیگر کشورها از جمله مکزیک، پاناما و کانادا در پیش گرفته است، بسیاری از تحلیل‌گران بر این باورند که دوره دوم ریاست‌جمهوری او آبستن تحولات و بحران‌های جدیدی در سطح بین‌المللی خواهد بود. حال، با در نظر گرفتن این تحولات، از دیدگاه شما: دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ چه تأثیری بر وضعیت ایران خواهد داشت؟ آیا دولت چهاردهم می‌تواند در این شرایط، سیاست خارجی پایداری را در برابر فشارهای جدید آمریکا تنظیم کند؟ جهان، به‌ویژه خاورمیانه، در چهار سال آینده چه روندی را در پیش خواهد گرفت؟

اسماعیل گرامی‌مقدم: بله، ببینید دونالد ترامپ یک رئیس‌جمهور خاص و غیرمتعارف است. او نگاه تجاری و معامله‌گرانه‌ای به سیاست دارد، چنان‌که در کتاب خود با عنوان هنر معامله نیز به این موضوع پرداخته است. ویژگی اصلی او این است که اهل معامله است و به‌دنبال هزینه‌کرد حداقلی در منطقه، به‌ویژه در حوزه‌های نظامی، است. او فردی صریح و غیرقابل پیش‌بینی است و اقداماتش، چه در دوره اول ریاست‌جمهوری و چه اکنون، نشان می‌دهد که همواره با تصمیمات ناگهانی، صحنه سیاست بین‌المللی را تغییر می‌دهد.

بحث مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا همواره در داخل و خارج از کشور مخالفان و موافقانی داشته است. در عرصه بین‌المللی، برخی قدرت‌ها چه در منطقه و چه در جهان تمایلی به عادی شدن روابط ایران و آمریکا ندارند و در طول ۴۶ سال گذشته، هر زمان که چنین امکانی به‌وجود آمده، اقداماتی در جهت تخریب آن صورت گرفته است. در داخل کشور نیز جریان‌هایی هستند که نسبت به هرگونه گفت‌وگو با آمریکا نگاه مثبتی ندارند و آن را مغایر با اصول سیاست خارجی ایران می‌دانند.

حال، صرف‌نظر از اینکه در مقاطع گذشته فرصت‌هایی برای مذاکره وجود داشته یا خیر، آنچه مسلم است این است که دولت چهاردهم با هدف کاهش تنش‌های بین‌المللی و حل مشکلات اقتصادی کشور، راه مذاکره را به‌عنوان یک گزینه مدنظر قرار داده است.

من شخصاً همواره طرفدار مذاکره بوده‌ام، اما مذاکره باید تحت شرایطی مشخص و بدون تکرار اشتباهات گذشته انجام شود. یکی از شرط‌های اصلی این است که مذاکرات باید مستقیماً میان ایران و آمریکا صورت گیرد، نه از طریق واسطه‌ها. این مسئله در مقاله‌ای که اخیراً نوشتم نیز مطرح شد، چرا که تجربه نشان داده است مذاکره غیرمستقیم، نتیجه مطلوبی برای ایران نداشته است.

تا پیش از بازگشت ترامپ، روند مذاکرات در یک مسیر منطقی و تدریجی پیش می‌رفت، اما با حضور مجدد او و اعمال فشارهای صهیونیست‌ها بر کاخ سفید، مسیر تغییر کرد. دیدار نتانیاهو و ترامپ در همین ابتدای کار، نشان داد که آمریکایی‌ها قصد دارند با دست بالا وارد مذاکرات شوند و همان سیاست قدیمی و ناکارآمد فشار حداکثری را دوباره در پیش بگیرند.

البته، تجربه گذشته نشان داده که سیاست فشار حداکثری، هرچند موجب ایجاد مشکلات اقتصادی و اجتماعی برای مردم ایران شده، اما هرگز نتوانسته ایران را از پا در بیاورد. آن‌ها نه‌تنها موفق نشدند فروش نفت ایران را به صفر برسانند، بلکه در نهایت، ایران راه‌های جایگزین را برای فروش و مبادلات تجاری خود پیدا کرد.

چرا مذاکره با این شرایط غیرممکن است؟

رهبر انقلاب به‌صراحت فرمودند که مذاکره با آمریکا، زمانی که تحت فشار حداکثری باشد، منطقی، عزتمندانه و شرافتمندانه نیست. طبیعتاً، وقتی تیم ترامپ با سیاست فشار و تحریم به میز مذاکره می‌آید، ایران نیز حاضر به گفت‌وگو نخواهد بود.

باید توجه داشت که هر دو طرف به مذاکره نیاز دارند. ایران به دلیل توانمندی‌های منطقه‌ای، ظرفیت‌های اقتصادی و موقعیت ژِئوپولتیک منحصر‌به‌فرد خود، در مذاکرات دست خالی نخواهد بود. در مقابل، آمریکا نیز با توجه به سیاست‌های جهانی، نیازمند رسیدن به یک توافق است. بنابراین، مذاکرات در صورتی معنا پیدا خواهد کرد که دو طرف در موضوعات قابل‌دستیابی، به یک تفاهم حداقلی برسند.

در ۷۲ ساعت قبل از موضع‌گیری رسمی رهبر انقلاب درباره مذاکرات، نیروهای خارجی و برخی جریان‌های پشت‌پرده در سطح بین‌الملل تلاش کردند که فضای مذاکرات را به‌گونه‌ای تغییر دهند که ایران در موضع ضعف قرار گیرد. ملاقات نتانیاهو و برخی دیگر از سیاستمداران غربی با تیم ترامپ دقیقاً در همین راستا بود. اما موضع‌گیری قاطع رهبر انقلاب، همراهی ارکان حکومت و اجماع داخلی بر سر رد این شرایط، نشان داد که ایران هرگز وارد مذاکره‌ای نخواهد شد که در آن تحت فشار باشد.

چرا ایران  علی رغم تبلیغات رسانه‌ای علیه قدرت آن، ضعیف نشده است؟ در ماه‌های اخیر، برخی تبلیغات رسانه‌ای در سطح بین‌المللی بر القای این موضوع متمرکز شده‌اند که ایران در موضع ضعف قرار دارد. اما این یک برداشت کاملاً نادرست و هدفمند است.

واقعیت این است که ایران، با وجود تمامی فشارها، همچنان یک قدرت منطقه‌ای مؤثر است. اگر این‌گونه نبود، چرا کشورهای مخالف ایران همچنان به‌دنبال مذاکره با تهران هستند؟ در این میان، درست است که در برخی درگیری‌های منطقه‌ای، محور مقاومت متحمل خسارت‌هایی شده است، اما نمی‌توان یک کشور ۹۰ میلیونی، با این میزان ذخایر طبیعی، موقعیت ژئوپلیتیکی و اقتصاد متنوع را کشوری ضعیف دانست. پاسخ‌های اخیر ایران به رژیم صهیونیستی و نمایش قدرت پهپادی ایران در آسمان آن کشور، نشان داد که جمهوری اسلامی همچنان در معادلات منطقه‌ای دست برتر را دارد.

با توجه به این شرایط، اگر مذاکره‌ای در آینده شکل بگیرد، تنها زمانی خواهد بود که شرایط آن منصفانه، منطقی و عزتمندانه باشد. ایران و آمریکا تنها زمانی وارد گفت‌وگوی واقعی خواهند شد که هر دو طرف بپذیرند که در یک معامله، باید منافع متقابل در نظر گرفته شود. بنابراین، ایران همچنان در موضعی ایستاده است که بتواند در مذاکرات، با دست بالا وارد شود. در صورت تحقق این شرایط، امکان مذاکره میان ایران و آمریکا وجود خواهد داشت، اما هرگونه توافقی باید بر پایه احترام متقابل و تأمین منافع ملی ایران باشد.

اترک: جناب آقای دکتر، همان‌طور که اشاره کردید، دولت چهاردهم به‌دنبال گشایش‌های بین‌المللی و رفع تحریم‌ها است. اما طبیعتاً این مسیر، با وجود سیاست‌های تهاجمی دولت ترامپ، ساده نخواهد بود. سؤال مشخص من این است که در صورت عدم تغییر مواضع ترامپ و ادامه سیاست‌های تحریمی آمریکا، برنامه جایگزین یا همان پلن B دولت و مجموعه حاکمیت چه خواهد بود؟ قطعاً حفظ توانمندی‌های نظامی ایران، به‌ویژه در منطقه خاورمیانه، یکی از عناصر کلیدی تأمین امنیت و بازدارندگی کشور است. اما دولت و حاکمیت، در کنار سیاست‌های دفاعی، باید چه برنامه‌های مشخصی را برای کاهش فشارهای ناشی از تحریم‌ها و بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور اجرا کند؟ در نهایت، سؤال کلیدی این است که آیا امیدی به حرکت در مسیر گفتمان وفاق ملی در مجموعه حاکمیت وجود دارد؟ چرا که افزایش سرمایه اجتماعی نه‌تنها موجب استحکام داخلی کشور خواهد شد، بلکه در مذاکرات بین‌المللی نیز به ایران کمک می‌کند که با دست بالاتری وارد گفت‌وگوها شود. به نظر شما، چقدر امکان تحقق این رویکرد در آینده وجود دارد؟ و چه گام‌هایی باید برای رسیدن به این هدف برداشته شود؟

اسماعیل گرامی‌مقدم: ببینید، مهم‌ترین اصل در شرایط فعلی این است که باید صادقانه با مردم صحبت کنیم. هیچ اشکالی ندارد که واقعیت‌ها، حتی اگر تلخ باشند، به مردم گفته شوند. ما وقتی از مذاکره برای رفع تحریم‌ها صحبت می‌کنیم، به این دلیل است که تحریم‌ها واقعاً تأثیر مستقیم بر وضعیت اقتصادی کشور دارند. این موضوع را نمی‌توان انکار کرد و نباید تصور کنیم که می‌توان بدون پذیرش این واقعیت، مسیر متفاوتی را در پیش گرفت.

ما بارها شاهد بوده‌ایم که هرگونه افزایش تنش در سیاست خارجی، مستقیماً بر ارزش پول ملی تأثیر می‌گذارد. به‌عنوان مثال، تنها در چند روز اخیر، با تشدید فضای بین‌المللی و مطرح‌شدن احتمال عدم مذاکره، ارزش ریال در برابر تمامی ارزها کاهش پیدا کرد. این مسئله صرفاً به دلار محدود نیست؛ دلار یک شاخص بین‌المللی است که در برابر تمامی ارزهای جهان مقایسه می‌شود، اما در واقع ریال در برابر همه ارزها تضعیف شده است.

علت این موضوع مشخص است: 1- بازار مالی کشور به‌شدت حساس و هوشمند است و به آینده مذاکرات واکنش نشان می‌دهد. 2-در صورت عدم توافق، صادرات نفت، گاز، پتروشیمی و سایر کالاهای تولید داخل با محدودیت مواجه خواهد شد، که منجر به کاهش درآمدهای ارزی کشور می‌شود. 3- کاهش ارزآوری کشور، به افزایش قیمت دلار و سایر ارزهای خارجی منجر شده و تورم داخلی را تشدید می‌کند. 4-با کاهش قدرت خرید مردم و افزایش قیمت کالاها، بحران‌های اجتماعی و اقتصادی عمیق‌تر خواهند شد.

بنابراین، حتی سیاستمدارانی که صرفاً به منافع ملی فکر می‌کنند، می‌دانند که رفع تحریم‌ها، یکی از کلیدی‌ترین گره‌های اقتصادی کشور است. البته، همان‌طور که اشاره کردم، نباید در مذاکرات عجله کرد، بلکه مذاکره باید عزتمندانه و شرافتمندانه باشد.

حال اگر تحریم‌های بین‌المللی تشدید شود و مکانیزم ماشه فعال گردد، شاهد فشارهای بسیار سنگین‌تری خواهیم بود. ما تجربه رفع تحریم‌ها را داریم و می‌دانیم که می‌توان تحریم‌ها را دور زد، اما در این شرایط: ایران مجبور خواهد شد کالاهای خود را ارزان‌تر بفروشد، که به معنای کاهش درآمدهای کشور است و بسیاری از منافع ملی از دست خواهد رفت.

بنابراین، لازم است مذاکرات تحت شرایطی مشخص و منصفانه پیش برود تا دو طرف بتوانند به حداقل اشتراکات برسند. در این صورت، بازار واکنش مثبتی نشان خواهد داد، فضای کسب‌وکار بهبود خواهد یافت، ارزش پول ملی تثبیت می‌شود و امید به زندگی افزایش پیدا خواهد کرد.

اما اگر طرف مقابل بر مواضع سختگیرانه خود پافشاری کند و مذاکرات را به درازا بکشاند، بعید می‌دانم که این روند برای آمریکا نیز سودمند باشد. آمریکا نیز با ده‌ها بحران داخلی و بین‌المللی مواجه است و نمی‌تواند هزینه‌های ناشی از افزایش تنش با ایران را نادیده بگیرد. هر اقدام تحریک‌آمیزی که انجام دهد، می‌تواند به افزایش قیمت جهانی نفت و تشدید ناامنی در منطقه منجر شود، که خود آمریکا نیز از آن متضرر خواهد شد.

اگر مذاکرات به نتیجه مطلوبی نرسد، راه‌های دیگری نیز برای کاهش اثرات تحریم‌ها وجود دارد. یکی از مهم‌ترین این راهکارها، افزایش نقدینگی برای مقابله با رکود تورمی است.

متأسفانه، در دولت‌های مختلف، به دلیل غلبه تفکر نئولیبرالیستی، همواره با افزایش حقوق و بالا بردن درآمدها مخالفت شده است. هر زمان که بحث افزایش حقوق مطرح می‌شود، فوراً گفته می‌شود که این اقدام باعث تورم خواهد شد. اما در واقعیت، تورم ناشی از افزایش نقدینگی در حد ۲ تا ۵ درصد است، درحالی‌که تورم فعلی کشور عمدتاً ناشی از تحریم‌ها، کاهش ارزش پول ملی و از دست رفتن قدرت خرید مردم است. در تئوری‌های اقتصادی جان مینارد کینز، مطرح شده است که افزایش مصرف، باعث تحریک تولید، افزایش رقابت و در نهایت، کنترل قیمت‌ها می‌شود. بنابراین، یکی از راهکارهای اساسی این است که از طریق افزایش قدرت خرید مردم، تولید داخلی را تقویت کنیم.

در کنار راهکارهای اقتصادی، فضای سیاسی کشور نیز نیازمند اصلاحات جدی است. حاکمیت باید به این نکته توجه کند که: 1-افزایش سرمایه اجتماعی، یکی از مهم‌ترین ابزارهای تقویت جایگاه ایران در مذاکرات بین‌المللی است. 2- باید به صداهای مختلف در جامعه اجازه بیان داده شود. فضای رسانه‌ای و دانشگاهی کشور باید به‌گونه‌ای باشد که اندیشمندان، سیاستمداران و تحلیل‌گران بتوانند آزادانه نظرات خود را بیان کنند، چرا که تضارب آرا، بهترین راه برای رسیدن به تصمیمات درست است.

یکی از نقاط مثبت اخیر در حوزه اجتماعی، توقف برخی سیاست‌های سخت‌گیرانه درباره حجاب و عفاف بود. این تصمیم، موج نارضایتی‌ها را تا حدی کاهش داد و نشان داد که می‌توان در برخی حوزه‌ها تصمیمات منعطف‌تری اتخاذ کرد. در حوزه سیاسی نیز، چنین رویکردی باید در نظر گرفته شود.

یکی از موضوعاتی که در سطح بین‌المللی، بارها علیه ایران مطرح شده، مسئله حقوق بشر و حقوق زندانیان سیاسی است. در این زمینه، بسیاری از پرونده‌ها وجود دارند که می‌توان با نگاه جدیدی به آن‌ها پرداخت.  به‌عنوان نمونه، پرونده حصر آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خانم زهرا رهنورد، که بیش از ۱۵ سال است ادامه دارد، نیازمند بازنگری است. دستگاه‌های امنیتی باید ارزیابی دقیقی از تأثیرات این مسئله بر منافع ملی و وحدت داخلی داشته باشند.

سؤال این است که آیا ادامه این وضعیت، واقعاً به نفع کشور است یا خسارت‌های بیشتری به همراه دارد؟ ما باید بپذیریم که یکپارچگی و وحدت ملی، برای پیشبرد منافع کشور در سیاست داخلی و خارجی، یک ضرورت غیرقابل انکار است.

وفاق ملی، راهی برای عبور از چالش‌های داخلی و بین‌المللی

در شرایط کنونی، آنچه بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد، حرکت در مسیر وفاق ملی است.

  • وفاق ملی، فقط یک شعار نیست؛ بلکه باید در تمامی حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عملیاتی شود.
  • در سیاست خارجی، ایجاد اجماع داخلی می‌تواند قدرت چانه‌زنی ایران را در مذاکرات افزایش دهد.
  • در سیاست داخلی، افزایش سرمایه اجتماعی، باعث کاهش تنش‌ها و ایجاد اعتماد عمومی خواهد شد.

امیدواریم که مجموعه حاکمیت، با درک شرایط حساس کنونی، گام‌های مؤثری در مسیر افزایش وحدت ملی و بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور بردارد.

اترک: بسیار سپاسگزارم، جناب آقای دکتر گرامی‌مقدم، از توضیحات جامع و تحلیلی که ارائه کردید. در پایان، اگر جمع‌بندی‌ای از مباحث مطرح‌شده دارید یا نکته‌ای در خصوص مسائل روز کشور که مایل هستید با مخاطبان در میان بگذارید، بفرمایید.

اسماعیل گرامی‌مقدم: بله، همان‌طور که در بخش‌های مختلف صحبت اشاره کردم، مشکلات و چالش‌های کشور تنها به مسائل خارجی محدود نمی‌شود، بلکه بسیاری از مسائل را باید در داخل کشور بررسی و مدیریت کرد.

یکی از نکاتی که دکتر پزشکیان از ابتدای روی کار آمدن خود بر آن تأکید داشتند، اداره کشور بر اساس نظرات کارشناسی و تخصصی بود. این گفتمان، قابل احترام و ارزشمند است، اما نکته مهم اینجاست که اگر به این وعده‌ها و رویکرد پایبند نباشیم، میزان نارضایتی مردم افزایش خواهد یافت.

  • هر سه قوه—مجریه، مقننه و قضاییه—باید در مسیر شفافیت و صداقت با مردم حرکت کنند.
  • توسعه‌نیافتگی و عدم پیشرفت در برخی حوزه‌ها، معیشت مردم را سخت‌تر می‌کند، سفره‌ها را کوچک‌تر و امید به آینده را کاهش می‌دهد، به‌ویژه در میان جوانان و زنان.

دولت دکتر پزشکیان برای نخستین بار، در راستای گفتمان وفاق ملی، دو سوم کابینه خود را از میان اصولگرایان میانه‌رو و چهره‌های رقیب انتخاب کرد. این یک تجربه جدید در سیاست ایران بود، اما حالا پس از گذشت شش ماه از آغاز به کار دولت، زمان آن رسیده است که نتایج این تصمیم مورد بررسی قرار گیرد.

برخی از وزرا و استانداران، خارج از روند کارگروه‌های تخصصی منصوب شدند، یعنی فرآیند تعیین مدیران عالی کشور، در برخی موارد، بدون طی‌شدن مسیر کارشناسی انجام شد. اکنون دولت و وزیر کشور باید ارزیابی کنند که آیا این مدیران، واقعاً به نفع ملت کار کرده‌اند یا خیر. آیا مدیرانی که خارج از ضوابط و بر اساس روابط منصوب شدند، موفق عمل کردند؟ یا باید اصلاحاتی در این زمینه صورت گیرد؟

این شفاف‌سازی و بررسی عملکرد مدیران، یکی از راه‌های احیای اعتماد عمومی است. مردم باید بدانند که وعده‌هایی که به آن‌ها داده شده است، نه‌تنها در حد شعار باقی نخواهد ماند، بلکه به‌طور واقعی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

بحران در مدیریت انرژی و سوخت؛ نیاز به پاسخگویی مسئولان

در حال حاضر، یکی از موضوعاتی که نارضایتی گسترده‌ای ایجاد کرده، وضعیت نامناسب در مدیریت سوخت و انرژی است. سه وزارتخانه نیرو، نفت و صنعت، به‌عنوان مسئولان مستقیم این حوزه، باید در برابر مردم پاسخگو باشند.

دولت باید روشن کند که چرا مشکلاتی مانند ناترازی در بخش انرژی و بحران سوخت به این نقطه رسیده است؟ آیا این مشکلات ناشی از سوءمدیریت، کم‌کاری یا پیش‌بینی‌نشدن وضعیت بوده است؟ وزرا و مسئولانی که در این وضعیت نقش داشته‌اند، باید به مردم توضیح دهند که چه تصمیماتی گرفته شده و چه اقداماتی برای اصلاح شرایط در دستور کار است.

شفاف‌سازی و پذیرش مسئولیت، نه‌تنها باعث جلب اعتماد مردم خواهد شد، بلکه به دولت کمک می‌کند که نقاط ضعف خود را شناسایی و در مسیر بهبود قرار گیرد.

رویکرد وفاق ملی و تلاش برای مشارکت همه طیف‌ها در مدیریت کشور، اقدامی مثبت بود، اما این رویکرد نیازمند ارزیابی مستمر است. باید بررسی شود که آیا مدل انتصاب مدیران بر اساس کارگروه‌های تخصصی، اثربخش بوده است یا خیر. اگر قرار است بر اساس ضوابط، مدیران انتخاب شوند، نباید روابط و ملاحظات شخصی جایگزین آن شود. کاستی‌ها و نقاط ضعف دولت، باید با شفافیت و صداقت مورد بررسی قرار گیرد تا روند اصلاحات ادامه پیدا کند. در نهایت، ما همچنان به عنوان جریان اصلاحات، در کنار دولت دکتر پزشکیان خواهیم بود. از سال ۱۴۰۰ که دکتر پزشکیان را به‌عنوان نامزد اصلاح‌طلبان معرفی کردیم، تا به امروز، همچنان از سیاست‌های او حمایت خواهیم کرد، مشروط بر اینکه دولت در مسیر اصلاح و توسعه پایدار کشور حرکت کند.

امیدواریم که با کاهش کاستی‌ها، دولت در مسیر موفقیت گام بردارد و بتواند وعده‌های خود را به مردم، به شکلی عملی و واقعی محقق کند.

اترک: بله، نکته بسیار مهمی را مطرح کردید. با توجه به اینکه تحزب به شکل علمی و ساختاریافته در کشور ما هنوز به جایگاه واقعی خود نرسیده است، شیوه‌ای که امسال در تعیین کابینه اجرا شد، یک تجربه جدید و منحصر‌به‌فرد بود. ایجاد کارگروه‌های تخصصی در فرآیند انتخاب وزرا و مدیران ارشد، مسئولیت دولت را سنگین‌تر می‌کند. همان‌طور که شما اشاره کردید و دکتر پزشکیان نیز بر آن تأکید داشتند، این فرآیند نیازمند ارزیابی مستمر است.

پس از مدتی، ارزیابی عملکرد وزرا و مدیران استانی باید به‌طور جدی انجام شود تا نقاط ضعف این شیوه جدید شناسایی و در آینده، با خطای کمتر و اثربخشی بیشتر، تداوم یابد. این آسیب‌شناسی، نه‌تنها برای موفقیت دولت چهاردهم، بلکه برای اصلاح و ارتقای نظام حکمرانی در ادوار بعدی نیز ضروری است.

جناب آقای دکتر گرامی‌مقدم، از شما سپاسگزاریم که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید و تحلیل‌های ارزشمند خود را با ما و مخاطبان به اشتراک گذاشتید.

همچنین، از همه شما مخاطبان گرامی روزنامه سراسری «اترک» سپاسگزاریم که همراه ما بودید.

تبلیغ

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
ویژه نامه
تبلیغ پرتال استانداری خراسان شمالی
بالای صفحه