همهچیز درباره توافق با ایران ممکن است
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری امریکا که برای دومین بار وارد کاخ سفید شده است به نظر میرسد استراتژی خاورمیانهای او حول یک هدف اصلی متمرکز باشد: دستیابی به یک توافق بزرگ با ایران. اما در حالی که تیم او برای این هدف آماده میشود، تشدید درگیری در غزه میتواند این برنامهها را مختل کند و او را به تغییر مسیر مجبور کند، درست همانطور که در دوره اول ریاستجمهوریاش به مدیریت بحرانهای غیرمنتظره مجبور شد.
نویسنده: جاناتان پانیکوف
اولویت ایران
در طول مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۴، ترامپ بهطور مداوم از تمایل خود برای مذاکره با ایران صحبت کرد و آن را بهعنوان راهی برای کاهش تنشها و کسب یک پیروزی دیپلماتیک بزرگ معرفی کرد. برخلاف رویکرد "فشار حداکثری" او در دوره اول که به خروج از توافق هستهای (برجام) در سال ۲۰۱۸ منجر شد، به نظر میرسد این بار او به دنبال یک توافق جامعتر است که نهتنها برنامه هستهای ایران، بلکه فعالیتهای منطقهای و موشکی آن را نیز در بر بگیرد.
این تغییر تا حدی ناشی از واقعیتهای ژئوپلیتیکی است. متحدان عرب آمریکا در خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، همچنان ایران را تهدید اصلی میدانند و از واشینگتن میخواهند که رویکرد سختگیرانهتری اتخاذ کند. در عین حال، آنها از عادیسازی روابط با اسرائیل از طریق توافقنامههای ابراهیم حمایت میکنند، اما این روند بدون رسیدگی به تهدید ایران شکننده باقی میماند. برای ترامپ، یک توافق با ایران میتواند بهعنوان یک دستاورد تاریخی مطرح شود و به او اجازه دهد ادعا کند که کاری را انجام داده که هیچ رئیسجمهور دیگری نتوانسته است.
غزه: یک پیچیدگی ناخواسته
با این حال، درگیری در غزه میتواند این نقشه را پیچیده کند. از زمان تشدید تنشها در اکتبر ۲۰۲۳، این منطقه به یک نقطه اشتعال دائمی تبدیل شده است. اسرائیل، تحت رهبری بنیامین نتانیاهو، عملیات نظامی گستردهای را علیه حماس انجام داده که به تلفات غیرنظامی قابلتوجه و یک بحران انسانی منجر شده است. این وضعیت خشم عمومی را در جهان عرب برانگیخته و فشار بر دولتهای عربی را برای فاصله گرفتن از اسرائیل و آمریکا افزایش داده است.
برای ترامپ، این یک معضل ایجاد میکند. او از حامیان سرسخت اسرائیل است و در دوره اول خود اقدامات مهمی مانند انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم (بیتالمقدس) و میانجیگری توافقنامههای ابراهیم را انجام داد. اما اگر او بخواهد کشورهای عربی را برای حمایت از توافق با ایران همراه کند، تشدید درگیری در غزه میتواند این ائتلاف را تضعیف کند. بهعنوان مثال، عربستان سعودی که در آستانه عادیسازی روابط با اسرائیل بود، ممکن است به دلیل فشار افکار عمومی عقبنشینی کند.
متعادل کردن اولویتها
تیم ترامپ احتمالاً تلاش خواهد کرد تا با کاهش تنشها در غزه، فضا را برای تمرکز بر ایران باز کند. این ممکن است فشار بر اسرائیل برای توقف عملیات نظامی یا میانجیگری برای آتشبس موقت را شامل باشد. با این حال، بنیامین نتانیاهو که روابط نزدیکی با دونالد ترامپ دارد، ممکن است مقاومت کند، بهویژه اگر احساس کند که عقبنشینی به ضرر امنیت اسرائیل است یا موقعیت سیاسی او را در داخل تضعیف میکند.
در عین حال، ایران نیز از وضعیت غزه بهرهبرداری میکند. تهران از حماس و دیگر گروههای متحد خود مانند حزبالله حمایت میکند و از این درگیری برای تقویت جایگاه خود بهعنوان مدافع آرمان فلسطین استفاده میکند. این موضوع میتواند موضع ایران را در هرگونه مذاکره با آمریکا سختتر کند و شروط دشوارتری را برای توافق مطرح سازد.
خطرات و فرصتها
استراتژی خاورمیانهای ترامپ با ریسکهای بالایی همراه است. اگر او بتواند تنشها در غزه را مدیریت کند و ایران را به میز مذاکره بیاورد، این میتواند به یک موفقیت بزرگ دیپلماتیک منجر شود که نهتنها منطقه را تثبیت میکند، بلکه جایگاه او را در تاریخ تقویت میکند. اما اگر غزه به یک بحران تمامعیار تبدیل شود، ممکن است او مجبور شود منابع و توجه خود را از ایران منحرف کند و بهجای آن به آتشنشانی در یک درگیری منطقهای بپردازد.
ترامپ در دوره اول خود نشان داد که قادر است با تصمیمات جسورانه و غیرمتعارف، مانند دیدار با کیم جونگ اون، مسیر جدیدی را ترسیم کند. اکنون سؤالم این است که آیا او میتواند همین رویکرد را در خاورمیانه به کار گیرد یا اینکه غزه بار دیگر ثابت خواهد کرد که حتی بهترین برنامهها نیز در برابر واقعیتهای پیچیده منطقه ناکام میمانند. دیپلماسی ایرانی