به گزارش اترک، این مقبره دارای گنبدی است که از لحاظ ظاهری شبیه به آرامگاه امیر اسماعیل سامانی است؛ چهار مناره به شکل نگین انگشتری در چهار طرف این گنبد قرار گرفته است. درست در زمانی که همه نظامیان یا از شهر گریخته بودند یا به شورشیان پیوسته بودند؛ تنها این 7 نفر اقدام به مخالفت و مقاومت کردند که سرانجام مقاومت این 7 نفر نیز شکسته شد و دستگیر شدند و در یک دادگاه کمونیستی که در سال 1305 برگزار شد این 7 نظامی به اعدام محکوم شدند. سرانجام با پیروزی ارتش بر شورشیان آرامگاه ویژهای برای دفن این هفت تن ساخته شد و آنها در این آرامگاه به خاک سپرده شدند.
این بنای یادبود که پیشتر از آن بهعنوان مقبره شهدای گمنام هم یاد میشده با توجه به موقعیت مناسب این مجموعه در کنار بلوار شهدا که یک پارک در کنار آن احداث شده است؛ میتوان در آن با نصب سردیسهایی از قهرمانان کشورمان روح تازهای بگیرد و دوباره زنده شود. البته برنامه اصلی که سالهاست برای این آرامگاه و اطراف آن در نظر گرفته شده است، احداث باغموزه دفاع مقدس است که سالیان سال است به تعویق افتاده است.
این روزها این بنا حال و روز خوبی ندارد و به حال خود رها شده است؛ بنایی تاریخی مربوط به دوره پهلوی اول که اهمیت چندانی برای هیچ اداره یا ارگان دولتی با ربط و بی ربطی ندارد و مثل یک یتیم دنبال یک پدر با پشتوانه میگردد.
کاش هر کس که این یادداشت را میخواند از بلوار شهدا که گذر کرد توقف کند و گشتی در اطراف این آرامگاه بزند تا عمق کلام من را از نزدیک لمس کند؛ هر کس که دم از هنر و فرهنگ میزند بداند یک اثر در این استان در خطر نابودی است و نیاز شدید به رسیدگی دارد. این آرامگاه را ببینید اشک از چشمانتان جاری میشود که چگونه آنجا آنقدر بی سر و سامان است که قرار بوده در این آرامگاه دزدیده شود که به لطف ارتش به میراث فرهنگی بازگردانده شده و چند سالی است درش را تیغه کردهاند تا در را مرمت کنند و با امنیت بیشتر سر جایش قرار بگیرد.
دلمان از ندیدنها و چشم بستنها به روی مشکلات بناهای تاریخی کشورمان که نادیده گرفته شدند و رو به نابودی است پر است؛ مگر هماهنگی اداره میراث فرهنگی، ارتش، شهرداری و شورای شهر چقدر زمان میبرد که یک بنا را رها کنیم که تاریخ استانمان نابود شود.
کدام اداره مقصر است، کدام یک این وضع را گردن میگیرند؟ قطعاً هیچ کدام
حرفهای عجیبی از زبان روابط عمومی ادارهای آشنا شنیدم که یک سال رایزنی کردیم تا ارتش راضی به بازسازی بنا شود هم بسی تکاندهنده است. به نظرم اگر مشکل مدیریتی داریم باید یا مشکل را حل کنیم یا مدیر را عوض کنیم... شاید مدیر بعدی بتواند ایرانی زیباتر بسازد.
اطراف این بنا خاکی، مارلو و پر از خار و خاشاک است؛ دو مناره این بنا کاملاً شکسته و نابود شدهاند، در این بنا که تیغه شده و آجر ریزی بسیاری در دورتا دور بنا دیده میشود و نمای داخلی که به کل نابود شده است. اگر نمیتوانید هزینهها را تأمین کنید به بخش خصوصی واگذار کنید و با نظارت خودتان این بنا را با اطرافش تبدیل به یک مکان گردشگری بسیار قوی و قدرتمند کنید و حتی باغموزه دفاع مقدس را که در برنامهتان بوده عملی کنید ولی کاری انجام بدهید؛ بیکار نمانید این بنا دارد از دستمان میرود.
همه این ارگانهای دولتی باید دست به دست هم بدهند و برای ساخت یک مجموعه فرهنگی با صلابت درخواست بودجه کنند تا بشود این بنای یادبود را برای آیندگان حفظ کرد. تاریخ و فرهنگ یک کشور پشتوانه آن است که اگر از بین برود دیگر چیزی باقی نخواهد ماند. باید بر شورای شهر و شهرداری چه بسیار خورده گرفت که از سال 82 که این بنا به ثبت آثار ملی رسیده است نتوانستید بودجه طرحریزی کنید و برای این مجموعه یتیم مانده فکری کنید. مگر فرهنگ و تاریخ استان ارزش رسیدگی ندارد؛ همه ما میدانیم که شورای شهر، نمایندههای محترم استان خراسان شمالی؛ در مورد اماکن تاریخی استانمان کمکاری کردید و یا اصلاً کاری نکردید.
ارتش به سهم خود با توجه به اینکه بودجهریزی برای احیا یک مکان تاریخی و ساخت مکان فرهنگی نداشت؛ باز آستینهایش را بالا زد و قدمی برداشت. میراث فرهنگی، شورای شهر، شهرداری کجایید؟ بنای یادبود شهدای واقعه لهاکخان از دستمان رفت.
اگر بازسازی و رسیدگی به بنای یادبود شهدای واقعه لهاکخان کارش با تأکید و یادآوری حل نمیشود؛ پس باید روی آوریم به کمپین مردمی و امثال آن که با حمایتشان از نابودی این بناها در استان جلوگیری کنیم. بنای کوشک علیآباد هم یادتان نرود آن هم لای این بازسازیها بسازید تا بماند برای آیندگانی که فرهنگ ما را ندیدند.