نوبت جوانان است
امیرمحمد بانکیان
حضور جوانان در عرصه مدیریتی یکی از عوامل کلیدی برای پیشرفت و توسعه جوامع به شمار میرود. جوانان با انرژی، خلاقیت و دیدگاههای نوآورانهای که دارند، میتوانند به بهبود فرآیندهای مدیریتی و تصمیمگیری کمک شایانی کنند.
یکی از مهمترین دلایل اهمیت حضور جوانان در مدیریت، توانایی آنها در تطبیق با تغییرات سریع دنیای امروز است. جوانان بهخوبی میتوانند با فناوریهای نوین آشنا باشند و از آنها در راستای بهینهسازی عملکرد سازمانها استفاده کنند. همچنین، آنها معمولاً با مسائل اجتماعی و فرهنگی جدیدتر ارتباط بیشتری دارند و میتوانند نمایندهای از نسل آینده در تصمیمگیریها باشند.
علاوه بر این، حضور جوانان در مدیریت میتواند به ایجاد انگیزه و امید در سایر جوانان جامعه کمک کند. وقتی جوانان در موقعیتهای مدیریتی قرار میگیرند، این پیام را به نسلهای بعدی میرسانند که آنها نیز میتوانند در آینده نقش مؤثری ایفا کنند. این امر باعث افزایش مشارکت جوانان در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خواهد شد.
در نهایت، تنوع سنی در تیمهای مدیریتی میتواند به بهبود عملکرد کلی سازمانها کمک کند. ترکیب تجربیات نسلهای مختلف باعث ایجاد دیدگاههای متفاوت و تصمیمگیریهای جامعتری خواهد شد. بنابراین، توجه به حضور جوانان در عرصه مدیریتی نه تنها به نفع آنها، بلکه به نفع کل جامعه خواهد بود.
در کل حضور جوانان در عرصه مدیریتی میتواند به عنوان یک فرصت بزرگ برای نوآوری و پیشرفت تلقی شود، اما در عین حال با چالشهایی نیز همراه است که نیاز به توجه و بررسی دارد. یکی از اصلیترین چالشها، عدم تجربه کافی جوانان در مقایسه با مدیران باتجربه است. این کمبود تجربه میتواند منجر به تصمیمگیریهای نادرست یا ناکافی در مواجهه با مسائل پیچیده مدیریتی شود.
چالش دیگر، مقاومت فرهنگی و اجتماعی است. در بسیاری از جوامع، هنوز هم باورهای سنتی و تصورات قدیمی درباره سن و تجربه وجود دارد که ممکن است مانع از پذیرش جوانان در موقعیتهای مدیریتی شود. این باورها میتوانند باعث ایجاد تبعیض و نادیده گرفتن توانمندیهای جوانان شوند و فرصتهای آنها را محدود کنند.
علاوه بر این، جوانان ممکن است با فشارهای اجتماعی و اقتصادی بیشتری مواجه شوند. به عنوان مثال، عدم ثبات شغلی، رقابت شدید در بازار کار و انتظارات بالای اجتماعی میتواند به احساس ناامیدی و اضطراب در جوانان منجر شود. این فشارها میتواند بر عملکرد آنها در نقشهای مدیریتی تأثیر منفی بگذارد.
همچنین، جوانان ممکن است در ارتباط با نسلهای قبلی دچار چالشهایی شوند. تفاوت در رویکردها، ارزشها و انتظارات میتواند منجر به سوءتفاهم و تضاد در محیطهای کاری شود. این موضوع نیازمند مهارتهای ارتباطی قوی و توانایی مدیریت تنوع فرهنگی است.
در نهایت، برای غلبه بر این چالشها، نیاز به حمایت و آموزش مناسب برای جوانان وجود دارد. فراهم کردن فرصتهای آموزشی و ایجاد محیطهای کاری حمایتی میتواند به جوانان کمک کند تا مهارتهای لازم را کسب کنند و با اطمینان بیشتری وارد عرصه مدیریتی شوند. با توجه به این چالشها و راهکارها، میتوان به حضور مؤثرتر جوانان در مدیریت امیدوار بود و از پتانسیلهای آنها بهرهبرداری کرد.
حال باید دید مجموعه حاکمیت و به ویژه دولت به عنوان قوه مجریه تا چه اندازه به موضوع جوان سازی مدیریتی کشور اهمیت می دهند، به ویژه آنکه در اولین دیدار اعضای هیات دولت چهاردهم با رهبر انقلاب، ایشان بر تربیت حداقل 100 مدیر جوان در این دولت تاکید کردند.