یادداشت- علی نوروزی
میگویند فردی از بیابان میگذشت، دید مغنی مشغول کندن چاه است. فریاد زد: اینجا که آب ندارد، چرا چاه میکنی؟ مغنی پاسخ داد: برای شما آب ندارد، برای من که نان دارد!
مجلس وارد فضای جدیدی شده است. آنچه این روزها شاهد هستیم، دسته بندی جدیدی در فضای مجلس شکل گرفته و تصمیماتی که اتخاذ میشود، صدای پایداری چی ها را درآورده است. از تقاضای تعطیلی مجلس توسط رسایی بدلیل اجرایی نشدن قانون عفاف و حجاب توسط رییس جمهور تا ارسال نامه تعدادی از نمایندگان به قوه قضاییه در خصوص غیر قانونی بودن انتصاب ظریف بعنوان معاون رییس جمهور. اینها موضوعاتی است که بررسی آنها، ابعاد تازهای از گروههای تندرو و پایداری چی ها را مشخص میکند.
نمایندگان حداقلی
اصطلاح نمایندگان حداقلی، کم کم در سپهر سیاسی کشور، جا افتاده است و وقتی سخن از این نمایندگان میشود، اسامی همچون رسایی، ثابتی، حاجی دلیگانی و... به اذهان، متبادر میشود. نمایندگانی که در حوزه انتخابیه خود که عموماً تهران و مراکز استانها بوده، حداقل رأی ممکن را کسب کردهاند و یک وجه مشترک دارند: همگی تندرو هستند و یا عضو جبهه پایداری هستند، یا منتسب به آن!
دیدیم که پایداری چی ها و در رأس آنها، سعید جلیلی، مورد اقبال جامعه قرار نگرفتند و در انتخابات ریاست جمهوری، مردم با رأی ندادن به آنها و سیاستهای مخربشان، راه دیگری برگزیدند.
نگاهی گذرا به آنچه این گروه اندک پر سر و صدا می گویند و تاریخچه عملکرد آنان، نشان میدهد که آنها هیچ گاه بدنبال منتفع شدن مردم از سیاستهای خود، نبودهاند و اگر نگوییم تمام حرفها و گفتههایشان، خلاف منافع ملی است، اکثراً چنین بوده و هست. آرمان شهری که این گروه تصویر میکنند، هیچگاه مطلوب مردم شریف ایران زمین نبوده و نیست، چرا که ردپایی از منافع ملی در حرفهای آنان دیده نمیشود.
وقتی بزرگ آنها، یعنی سعید جلیلی میگوید برای تحقق رشد ۸ درصدی در اقتصاد، نیازی به سرمایه گذاری نیست و هدفگذاری جذب سرمایه گذاری خارجی برای رسیدن به رشد ۸ درصد را، آدرس غلط میداند. دیگر نیازی نیست که بقیه حرفهای آنان مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد تا متوجه بشویم که اینها، فقط بدنبال منافع فردی و گروهی خود هستند.
دولت چهاردهم و پایداری چی ها
دولت چهاردهم، با شعار وفاق، مورد پذیرش اکثریت رأی دهندگان قرار گرفت و در همین مدت کم، نشان داد که بدنبال منافع ملی است و ایران را برای همه ایرانیان میخواهد، نه گروهی اندک.
نگاهی که دولت به استان سیستان و بلوچستان دارد، بعنوان محرومترین استان ایران و هدف گذاری توسعه سواحل مکران که میتواند آینده اقتصاد کشور را دستخوش تغییرات اساسی نماید؛ خود گویای همین مطلب است. ظاهراً وفاق، به مذاق نفاقیون، خوش نیامده و خیلی زود، آنها که در اوایل دولت سیزدهم، خواستار فرصت دادن به دولت برای اجرای سیاستهای مد نظرش بودند و پلاکارد مینوشتند: به دولت به اندازه زمان مورد نیاز برای رشد بادمجان، فرصت بدهید! اکنون پس از گذشت ۵ ماه، بدنبال استیضاح وزرای دولت چهاردهم هستند!
اگرچه پزشکیان از همان ابتدا گفت که بدنبال دعوا نیست و نمیخواهد بگوید چه ویرانهای را از دولت سیزدهم و دولتهای قبل، تحویل گرفته؛ اما مردم میدانند که در فاصله اندک استقرار دولت چهاردهم، مسائلی از قبیل ناترازی انرژی و بالارفتن قیمت دلار، متوجه دولت فعلی و دولتمردان آن نیست و بازگشت کشور به مسیر عقلانیت بدور از هرگونه ماجراجویی، زمان خواهد برد.
این نگاه، اما در اندک سالارانی که به مدد نظارت استصوابی و در پروژه خالص سازی، با دو سه در صد رأی مردم در حوزه انتخابیه خودشان، به مجلس راه یافتهاند، نیست. آنها، مجلس را جایی برای حل مشکلات مردم نمیبینند، بلکه مجلس را تریبونی برای ابراز وجود و مخالفت با دولت، یافتهاند و هر روز، بدنبال چوب لای چرخ دولت گذاشتن هستند...
فراموش نکنیم که این گروه تندرو و اندک، حتی از رهبری هم جلوتر حرکت میکنند و سابقه طولانی در نادیده گرفتن فرمایشات رهبری دارند و هر جا که گفتههای رهبر را در مخالفت با مطامع خودشان میبینند، براحتی از آن عبور میکنند. بعنوان مثال، در مقوله استیضاح زودهنگام وزرا، رهبری قبلاً در سخنرانیهای خودشان تاکید کرده بودند که باید به دولتمردان، فرصت داد تا سیاستهای دولت را پیش ببرند و اجرایی کنند.
پایداری چی ها با اعلام وصول طرح استیضاح وزیر کار، نشان دادند که هیچ اعتقاد و علاقهای به حل مسائل مردم، ندارند و فقط خودشان و منافع گروه اندک وابسته به آنها، اولویت دارد.
بررسی صداهایی که در مخالفت با حذف ارز ترجیحی و رانت ناشی از آن، این روزها شنیده میشود، باز ما را به همین گروه اندک سالار پر سر و صدا میرساند.
دولت چهاردهم، اگر چه روزهای بسیار سختی را با آمدن ترامپ به کاخ سفید، در پیش دارد؛ اما اگر بتواند در حوزه اقتصاد، دست رانت خواران را از سفره کشور و مردم، کوتاه کند؛ در انتخابات ریاست جمهوری بعدی خواهد دید که مردم با مشارکت حداکثری خود، یک نه تاریخی به پایداری چی ها و اندک سالاران پر سر و صدا خواهند گفت.
پاشنه آشیل این روزها، اقتصاد است و دولت باید با توجه به همه مؤلفههای دخیل در اقتصاد، از جمله سیاست خارجی و بهبود رابطه با جهان، قدمهای موثری در جهت کاهش فشار حداکثری اقتصادی از دوش مردم شریف و نجیب ایران، بردارد.
به امید روزهای بهتر