آیین عید قربان و باورهای عامیانه در بجنورد
یادداشت – احسان حصاری مقدم
با نزدیک شدن به روز عید قربان، عموم خانواده ها اقدام به تمیز کردن محل زندگی شان از جمله محوطه ی حیاط و کوچه ها می کردند و پس از آن که بانگ اذان صبح به گوش می رسید، برای انجام آیین " قربان شو" خود را خرینه ی حمام هایی می رساندند که آب آن ها از سرچشمه ها و قنات هایی هم چون " صدرآباد" و یا "چرمغان" به سمت شهر روان میشد
کسانی که به لحاظ مالی توانایی داشتند، لازم می دانستند تا عمل قربانی گوسفند در این روز را انجام دهند. بهخصوص سرپرست خانواده هایی که پیشتر، به زیات خانه ی خدا مشرف شده و یا فرزند پسر داشتند.
اما پیش از این کار، خود را ملزم به رعایت مراسم و احترام به باورهایی می کردند که سینه به سینه از نیاکان خود در اندیشه داشتند. از جمله این که بهطور معمول فقط گوسفند نر را سر می بریدند.
قبل از ذبح، دقت می کردند که عمر گوسفند کمتر از 6 ماه نباشد و گوش هایش سوراخ نشده و حتی آسیبی ندیده باشند.
دست و پای گوسفند را به حنا می گرفتند و مقداری از آن را به سرش می کشیدند و از گردنش، دستمالی از جنس ابریشم و گاه به رنگ قرمز آویزان می کردند.
چشم های قربانی را سرمه می کشیدند و پس از خوراندن آب، قطعه نباتی را همراه یکی دو سکه ی شاهی داخل دهانش می گذاشتند که لحظاتی بعد آن ها را خارج کرده و بهعنوان تبّرک نگهداری می کردند.
در مواردی که کودکان بیمار میشدند، سکه را نزد دعا نویس برده و پس از خواندن دعا بر آن ها، سکه ها را سوراخ کرده و به لباس نوزادان و کودکان دوخته و یا از گردنشان آویزان می کردند. زیرا بر این باور بودند که همراه داشتن سکه، سبب برطرف شدن کسالت و مانع از ابتلاء به بیماری ها خواهد شد.
هنگامی که می خواستند گوسفند را قربانی کنند، با در دست گرفتن چاقو، از کتاب مفاتیح، دعایی بر چاقو می خواندند که اگر کسی دعا را حفظ نبود، چاقو را نزد بزرگ محله یا طایفه برده و بر همه ی آن ها دعا می خواند.
پس از خواباندن گوسفند به سمت قبله و خوراندن مقداری آب، قربانی را سر می بریدند و دقت میشد تا خون قربانی را لگد نکنند و خون جاری شده را به گودالی هدایت کرده و روی آن را می پوشاندند.
باور عمومی در ارتباط با خون این بود که فرو بردن انگشتان به خون گوسفند، مانع از ریشه شدن کنار ناخن ها می شود. گاه با انگشت، خون قربانی را بر پیشانی و دست و پای نوزادان و کودکان بیمار می مالیدند تا بهبودی زودتر حاصل شود.
پس از انجام عمل قربانی، به جز کلّه ی گوسفند، گوشت را سه قسمت کرده ابتدا به خانواده های مستحق و نیازمند داده و بخشی را به همسایگان و فامیل می دادند و مقداری را برای خود نگاه می داشتند.
باور عمومی در نزد ترک زبان های بجنوردی بر این بود که پس از قطعه قطعه کردن گوشت گوسفند، استخوان ها را نباید برای خوردن به سگ ها داد و همان روز دفن می کردند.
بسیاری از خانواده ها هم بر این باور بودند که به خاطر داشتن پسر، باید گوسفندی را در روز عید قربان و برای سلامت خانواده شان قربانی کنند.
از دیگر آیین هایی که از سده های پیش در بجنورد گرامی داشته می شود، مراسم یادبود عزیزانی است که پس از عید فطر، به دیار باقی شتافته اند که این بزرگداشت، هم چنان در اولین روز ورود به سال نو، عید فطر، عید قربان و غدیر موردتوجه عموم همشهریان است .