بعد از به قدرت رسیدن آقا محمد خان قاجار، طایفه قاجاریه که کینه زندیه را در دل داشتند به همه لرها به دیده دشمن مینگریستند. زیرا کریمخان زند از تبار لر بود و آنها از این قوم بیمناک بودند و به همین سبب در پی تعقیب آنها برآمدند. در این ماجرا تبعید مخالفین و یاغیان از جمله سیاستهایی بود که در دوره قاجار توسط دولتها انجام میشد؛ به طوری که برخی از طوایف به قزوین و ورامین و کاشان و مکانهای دیگر تبعید شدند.
با روی کار آمدن رضاخان که در صدد تأسیس نوعی حکومت خودکامه بود لرها در مقابل رژیم پهلوی مقاومت به خرج دادند و دولت مرکزی ناگزیر به قشون کشی گردید و نتیجتاً درگیریهای خونین بین قوای اعزامی و ایلات لر در نقاط مختلف صورت گرفت.
به همین دلیل در سال 1301 هجری شمسی یا 1923 میلادی خانهای لرستان که با همدستی شیخ خزعل از دولت مرکزی سر پیچیده بودند سرکوب گردیدند (تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ص 452).
در زمان حکومت رضا شاه سپهبد احمد امیر احمدی معروف به قصاب لرستان به عنوان فرمانده لشکر غرب و جنوب غربی منصوب گردید.
وی در بهمن ماه 1308 تعداد 42 نفر از مردان طوایف دریکوند، میر، زینی وند، سکوند، کولی وند، جودکی، رُک رُک را به اتهام اینکه به یاغیهایی که از دولت و حکومت ناراضی بودند کمک میرساندند و به خانوادههای آنها پناه میدادند دستگیر کرد و به مرکز اعزام و در آنجا به حبس انداخت و زنها و بچههای آنها را به خرکی بجنورد که برای سکونت آنها انتخاب شده بود تبعید نمود.
بر اساس کتاب ملک دلگیر که بیان خاطرات یکی از این اسراست قافلهای به صورت اسیر به مدت 7 ماه در راه بود تا در مرداد ماه 1309 به حوالی بجنورد رسید. به گفته نویسنده کتاب در این مدت چه مرارتها و سختیها که تحمل نکردند و چه مویههای غریبانهای که زنان و فرزندان تبعیدی از غم جانکاه عزیزان خود سر ندادند!
گفته میشود امیر احمدی در انجام این مأموریت و سرکوبی و تبعید و آزار و اذیت لرها تا آنجا پیش میرود و موفق عمل میکند که از سوی رضاشاه به پاس خدماتش به عنوان اولین افسر تاریخ ارتش ایران به درجه سپهبدی نائل میشود.
در روستای خرکی سرپرستی تبعیدیها بر عهده یک فرد نظامی به نام یاور غلامحسین خسروی و نیروهای فراوان تحت امر او بود. همه از کوچک و بزرگ، زن و مرد و پیر و جوان در تمام طول این مدت از طرف مأموران دولتی زیر نظر بودند و نمیتوانستند دست از پا خطا کنند.
روستای خرکی در آن موقع محل زندگی ترکمنها و کرمانج ها و بربرهای افغانی تبار بود. البته اکنون خرکی به خرمده تغییر نام داده است؛ کردها در خرمده شرقی و بربرها در خرمده غربی زندگی میکنند و ترکمنها هم در کوشکی ترکمن.
ترکمنها و کرمانج ها بعداً که با روحیات لرها آشنا شدند به آنها قوم باغیرت لقب دادند. در این سرزمین دولت به هر چهار نفر از تبعیدیها یک رأس گاو و به هر دو نفر یک رأس بُز داد که در مقایسه با بُزها و گوسفندهای زیادی که در طول مسیر از بین رفته بود قابل قیاس نبود. از نظر مسکن نیز سال اول برایشان کپر و آلاچیق درست کردند و بعد از مدتی تعدادی خانه ساختند و برخیها را به دشتک، اینچه علیا و سفلی، قاضی و تعدادی از آنها را هم به آشخانه فرستادند.
از همان ابتدا تقریباً تمامی افرادی که از لرستان به خراسان تبعید شدند عنوان الوار (جمع لُر) به آنها نسبت داده شد و این پسوند به عنوان بخشی از فامیلی در شناسنامه آنها ثبت گردید.
طبق کتاب ملک دلگیر (خاطرات تبعید عشایر لُر به خراسان) شخصی به نام میر یاور قسمتی از زمینهای شادلو سردار بجنورد را اجاره کرد و در اختیار لرها قرار داد تا کمک معیشت آنها باشد. (ظاهراً سرداری را که این کتاب نام میبرد باید حسین قلی خان قراچورلو شوهر خواهر سردار معزز شادلو باشد). بعدها که لرها وضع مالیشان خوب شد خودشان زمین خریدند و صاحب گاوها و گوسفندهای زیادی شدند.
در سال 1320 که رضاشاه از قدرت برکنار و تبعید گردید تبعید شدگان الوار به اوطان خود باز گشتند. در این دوازده سال بسیاری از بزرگان آنها فوت کردند و در همان روستاها دفن شدند و بسیاری از زمین هایی که خریده بودند و کشاورزی میکردند رها کردند و دیارشان بازگشتند؛ به طوری که هیچ کسی از قوم لر در این ملک دلگیر باقی نماند؛ حتی اگر وصلتی با اقوام کرد و ترکمن و بربر داشتند فرزندانی را که حاصل ازدواج آنها بود تا آنجا که امکان داشت با خود بردند. آنها هیچ اثر فرهنگی نیز از خود بجا نگذاشتند که نشان دهنده حضور آنها در این منطقه در مقطعی از تاریخ باشد. گویی اصلاً این قوم 12 سال در این دیار زندگی نکردند.
وانگهی این واقعه به عنوان فرازی از تاریخ بجنورد هم از صفحات تاریخ مکتوب این شهر به کلی غایب و مکتوم ماند؛ به طوری که در کتاب پنج جلدی روزشمار تاریخ معاصر ایران از این رویداد خبری نیست. مع الوصف برخی از کهنسالان منطقه مانه و سملقان از این واقعه مهم خاطرات زیادی به یاد دارند که میتواند منبع یک تاریخ شفاهی بسیار غنی از منطقه خرکی بجنورد باشد.
البته تبعید لرها به خراسان به دوران رضاشاه محدود نمیشود. قبل از حکومت پهلوی بخصوص زمان حکومت نادرشاه هزاران نفر از طوایف مختلف لر و بختیاری به نقاط مختلف خراسان بخصوص شمال خراسان کوچ داده شدهاند و اکنون به صورت پراکنده در میان سایر اقوام زندگی میکنند ولی از الواری که تقریباً یک قرن پیش در منطقه سملقان به اجبار سکنی داده شدند چندان خبری نیست.