تحلیلگر مسائل بینالمللی با اشاره به اینکه اسرائیل 20 میلیون دلار برای تبلیغ علیه برجام خرج کرد، گفت: در مورد احتمال موفقیت مذاکرات عمان یک مقدار باید محتاط باشیم، چون به هر حال بیاعتمادی که در عرض چهار دهه شکل گرفته، به همین راحتی و به این سرعت قابل رفع شدن نیست. البته اینکه ترامپ میگوید من میتوانم با یک تلفن حل کنم، دیدیم که در مورد اوکراین هم میگفت که میتوانم یک روزه حل کنم ولی مسائل سیاسی، دیپلماتیک و مذاکرات پیچیدگیهای خودش را دارد و بنابراین انتظار نداریم که روز شنبه یک توافق بزرگ و پایداری میان ایران و آمریکا شکل بگیرد. در واقع بیشتر از اینکه مذاکره باشد، یک دیدار دوطرفه برای ارزیابی مواضع همدیگر است. ایران و آمریکا میروند که مواضع همدیگر را ارزیابی کنند تا نقشه راه بعدی را تهیه کنند و ببینند چه کاری میتوانند انجام بدهند.
مشروح گفتوگوی جماران با رحمان قهرمانپور را در ادامه میخوانید:
با توجه به اینکه خبر اولیه مذاکره با ایران را ترامپ اعلام کرد، به نظر شما ابتکار عمل با ترامپ و طرف آمریکایی است یا میتوان قضیه را طور دیگری تحلیل کرد؟
به هر حال این واقعیت را بپذیریم که در روایت رسانهای برابری سیاسی وجود ندارد. به هر حال جریانهای اصلی رسانهای دست آنها است و نه تنها در مورد ایران، بلکه در مورد سایر کشورها هم تقریبا آمریکا همین رویه را دارد. یعنی این طوری نیست که بگوییم مثلا ملاحظه برخی کشورها را دارد. به خاطر اینکه رسانههای اصلی دست آنها است و نوعی عدم توازن قدرت وجود دارد، بنابراین سعی میکنند که از این مزیت نسبی استفاده کنند.
اما جنبه دیگر ماجرا این است که ما ضعفهای خودمان را داشتهایم و به وضعیت داخلی کشور بر میگردد و اینکه به هر حال رسانهها ملاحظات خودشان را دارند و یا ملاحظاتی به لحاظ مسائل سیاسی و امنیتی دارند که باعث میشود وضعیتی که میبینیم، رخ بدهد. یعنی به قول تحلیلگران سیاسی، این مسأله ساختاری است و این نیست که مثلا به این دولت یا آن دولت مربوط باشد؛ جز در دورههای کوتاهی، شما میبینید که همیشه روند همین بوده و آمریکاییها به لحاظ رسانهای توانستهاند ابتکار عمل را داشته باشند.
نکته دیگر این ماجرا در مورد درخواستهای آمریکاییها است. از یک طرف برخی مقامات آمریکا از جمله وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی آنها تأکید دارند که باید بحث توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران هم جزء موارد مذاکره باشد ولی شخص ترامپ صرفا این قضیه را مطرح کرده که ایران سلاح هستهای نداشته باشد. با توجه به اینکه دیدگاه ویتکاف هم به ترامپ نزدیک است، پیشبینی شما از درخواستهای آمریکاییها در این دور از مذاکرات چیست و چه مشوقهایی را ارائه میدهند که ایران درخواستهای آنها را بپذیرد؟
نکاتی که اشاره کردید، طبیعتا تا زمانی که مذاکرات شروع نشود و پیشنهاد رسمی آمریکا روی میز مذاکرات نباشد، نمیتوانیم بگوییم که خواستههای اصلی آنها چیست. چیزی که در نامه ایران آمده، پاسخ به سه موضوع است؛ مسائل هستهای، موشکی و منطقه. احتمالا به این معنا است که آمریکا خواستار مذاکره در هر سه زمینه شده و ایران هم متناسب با این درخواست پاسخ داده است.
اما باید ببینیم در میز مذاکرات آمریکاییها رسما چه درخواستی خواهند داشت. این درخواست هم شخصی نیست که بگوییم ویتکاف از روبیو بهتر است و یا آن یکی میآمد بهتر میشد. طبیعتا هرکسی پای میز مذاکره بیاید منافع آمریکا را لحاظ خواهد کرد و سعی میکند منافع آمریکا را دنبال کند؛ کما اینکه در مورد ایران هم این طوری است. لذا پاسخ من این است که باید منتظر باشیم و ببینیم روز شنبه آمریکاییها چه درخواستهایی روی میز میگذارند و پاسخ ایران چیست. احتمالا از پاسخهای علنی ایران و آمریکا متوجه خواهیم شد که درخواستها چه چیزهایی بوده است و ایران پاسخ مثبت داده یا نداده است.
بعد از اعلام خبر این مذاکرات، یکی از ترندهای شبکههای اجتماعی واکنش نتانیاهو به این خبر بود که تغییر چهره واضحی داشت و حتی سفرش به آمریکا را خیلی زود تمام کرد. این واکنش نتانیاهو را بگذاریم کنار سابقهای که از کارشکنی روسیه در مذاکرات قبلی سراغ داریم و آقای ظریف هم این کارشکنیهای روسیه را رسانهای کرد. نقش مخرب رژیم صهیونیستی و روسیه را در دور جدید مذاکرات چطور میبینید؟
اسرائیل حتما موافق توافقی نیست که به حفظ برنامه هستهای ایران کمک کند و همه تلاشش را در این راستا خواهد کرد. کما اینکه در دوره اوباما هم وقتی برجام امضاء شد، آنها در خیابانهای نیویورک علنا به تبلیغ علیه برجام پرداختند و گفته میشود که نزدیک 20 میلیون دلار خرج کردند که علیه برجام تبلیغ کنند. بعد هم دیدیم اقدامات مخربی را در صحنه بینالمللی انجام دادند و اقدامات تروریستی که در داخل ایران علیه دانشمندان هستهای انجام دادند و تلاش کردند که این توافق نشود.
این سیاست همچنان هست، ولی اینکه مثلا بگوییم نتانیاهو از مذاکرات ایران و آمریکا خبر نداشت و یا مثلا به خاطر دلخوری از این مذاکرات واشینگتن را ترک کرد، همه اینها حدس و گمانهایی است که ما نمیدانیم به خاطر جذابیتهای رسانهای مطرح میشود یا واقعا اتفاق افتاده است؛ بنابراین من نظری ندارم.
اما در مورد روسیه باید توجه کنیم که موضوع روسیه متفاوت از اسرائیل است. روسها هیچ وقت علنی خواهان این نبودهاند که مذاکرهای انجام نشود. مسأله اصلی آنها این است که به قول معروف در این مذاکرات سهم و نقش داشته باشند و بتوانند جایگاه خودشان را به عنوان یک قدرت جهانی تثبیت کنند. بر خلاف چینیها که نیازی به این کار نمیبینند و معمولا سعی میکنند که در موضوع هستهای ایران خیلی مستقیم وارد نشوند، روسها تلاش میکنند که از طریق نقشآفرینی در این موضوع، جایگاه خودشان را ارتقاء بدهند.
گاهی این نقشآفرینی مثبت و گاهی هم منفی است. ولی بعضی جاها همان طور که اشاره کردید، روسها وقتی میبینند بدون آنها توافقی صورت گرفته، سعی میکنند توافق را به هم بزنند. ولی میزان مخالفت آنها با توافق ایران و آمریکا حتما خیلی کمتر از اسرائیلیها است.
از سوی دیگر به دلیل دخالتی که آمریکا در مسأله اوکراین دارد و رفاقتی که بین پوتین و ترامپ اطلاع داریم، این نگرانی وجود دارد که وجه المصالحه قضیه اوکراین قرار بدهند. نظر شما در خصوص این نگرانی چیست؟
به نظر میرسد این نگرانی خیلی موضوعیت ندارد. وقتی که آقای لاوروف بعد از مذاکرات روسیه و آمریکا در عربستان به تهران آمد، ما دیدیم که ایران از این پیشنهاد لاوروف و روسیه استقبال نکرد. یعنی حتما ایران و تصمیمگیران در ایران نسبت به این مسأله حساس هستند؛ کما اینکه افکار عمومی هم حساس است. از طرف دیگر نحوه عملکرد ترامپ طوری است که پرونده ایران را از اوکراین جدا کرده است. زمانی که روسیه میخواست در پرونده ایران میانجیگری کند، ترامپ مستقیما به ایران نامه نوشت و معنایش این بود که روسیه نخواهد در این وسط میانجیگری کند.
بنابراین، من فکر میکنم شیوه عمل ترامپ و نوع برخورد او با مسأله اوکراین، و حساسیت ایران، چنین اجازهای را ندهد.
نکته دیگر در مورد این دور مذاکرات این است که هم ترامپ و هم ویتکاف که به عنوان نماینده ترامپ به این مذاکرات میآید، آدمهای تاجری هستند. با توجه به سابقهای که از این افراد وجود دارد، آیا ما میتوانیم از طریق تعریف پروژههای سرمایهگذاری در ایران آنها را تشویق به توافق کنیم؟
در واقع افراد مذاکرهکننده نماینده کشورهای خودشان هستند و منافع کشورشان را دنبال میکنند. ممکن است که تاجر، نظامی یا سیاسی بودن یک مقدار روی رفتار افراد و نگرش آنها تأثیر داشته باشد ولی در مجموع نمیشود گفت مسأله مذاکره را میتوانیم به این تقلیل بدهیم که مثلا ترامپ یا ویتکاف اهل معامله هستند. این طور چیزها را در عالم سیاست باید خیلی با احتیاط برخورد کنید. یعنی این طور نیست که طرف بتواند خواسته خودش را جایگزین خواسته کشور کند.
نکته دوم اینکه مسأله سرمایهگذاری منوط به این است که شرایطی فراهم شود که سرمایهگذار بیاید و احساس امنیت کند. وقتی میگوییم آمریکا سرمایهگذاری کند، اقتصاد آمریکا یک اقتصاد بازاری است و الزاما شرکتهای دولتی نیستند که دولت به آنها شرکتها دستور بدهد با ایران کار کنند؛ شرکتهای خصوصی میزانی از استقلال عمل را دارند. در سالهای اخیر نه تنها در مورد ایران، در مورد سایر کشورها هم این شرکتها تمایلی به حضور نداشتند. چون منطقه خاورمیانه ناامن و عدم قطعیت در آن بیشتر بوده که نمونهاش سوریه و عراق و لبنان و جاهای دیگر است.
بنابراین، مسأله سرمایهگذاری به این سادگی و آسانی نیست که مثلا ما به آمریکاییها بگوییم 200 میلیارد دلار در اینجا سرمایهگذاری کنید و آنها هم بگویند پیشنهاد خوبی است، همه چیز را نادیده میگیریم و سرمایهگذاری میکنیم. آن هم الزامات خاص خودش را دارد که فعلا فراهم نیست. دورههای قبلی هم این ایده مطرح شد که به آمریکاییها پیشنهاد جذابی برای سرمایهگذاری در ایران بدهیم. ولی آن شرکتها مطابق منافع شرکتی و خصوصی خودشان عمل میکنند و فعلا به نظر میرسد که آن شرایط فراهم نیست؛ که این پیشنهاد قابل عملی شدن باشد.
ترامپ روزهای اول دولت جدیدش گفت که با یک تلفن میتواند مشکل ایران را حل کند. به نظر شما این دور از مذاکرات چقدر طول میکشد؟ اصلا احتمال موفقیت این مذاکرات را چقدر میبینید؟
در مورد احتمال موفقیت یک مقدار باید محتاط باشیم، چون به هر حال بیاعتمادی که در عرض چهار دهه شکل گرفته، به همین راحتی و به این سرعت قابل رفع شدن نیست. البته اینکه ترامپ میگوید من میتوانم با یک تلفن حل کنم، دیدیم که در مورد اوکراین هم میگفت که میتوانم یک روزه حل کنم ولی مسائل سیاسی، دیپلماتیک و مذاکرات پیچیدگیهای خودش را دارد و بنابراین انتظار نداریم که روز شنبه یک توافق بزرگ و پایداری میان ایران و آمریکا شکل بگیرد. در واقع بیشتر از اینکه مذاکره باشد، یک دیدار دوطرفه برای ارزیابی مواضع همدیگر است. ایران و آمریکا میروند که مواضع همدیگر را ارزیابی کنند تا نقشه راه بعدی را تهیه کنند و ببینند چه کاری میتوانند انجام بدهند.